پایان نامه خلاقیت و افزایش نگرش کار آفرینانه بیکاران شهر تهران-دانلود پایان نامه روانشناسی

1


دانلود متن کامل پایان نامه رشته روانشناسی

عنوان کامل پایان نامه :

 اثر بخشی آموزش خلاقیت برافزایش نگرش کار آفرینانه بیکاران شهر تهران

تکه هایی از این پایان نامه :

هفدهم :

برقراري ارتباط مجدد بين ريسك و كارآفريني در قرن هفدهم شكل گرفت ، به طوري كه كارآفرين به شخصي اطلاق مي شد كه به منظور عرضة خدمات يا تهية محصولات مقرر با دولت قرارداد مي بست از آنجا كه قيمت قرارداد ثابت بود ، نتيجة سود يا زيان ازآن كارآفرين بود . يكي ازكارآفرينان فرانسوي  اين دوره جان لا [1]بودكه مجوز تأسيس بانك سلطنتي را دريافت كرد. بانك مزبور درنهايت امتياز نمايندگي انحصاري براي تأسيس شركت تجاري مي سي سي پي درنيو ورد[2] را گرفت متأسفانه ، زمانيكه لا تلاش كرد قيمت سهام شركت را بالاتر از ارزش داراييهاي آن ببرد ، همين حق انحصاري در بازرگاني فرانسوي منجر به ورشكستگي و از بين رفتن شركت شد (مقصودی, 1384).

ريچاردكانتيلون ، مقاله نويس اقتصادي و نويسندة دهة 1700 ، متوجة اشتباه لاشد . كانتيلون يكي از نخستين نظريه ها را در مورد كارآفريني عرضه كرد و به همين دليل برخي او را بنيانگذار اين وا‌ژه مي شناسند . او كارآفرين را فردي مي داند كه اهل ريسك باشد و بنا به مشاهداتش ريسك شامل حال بازرگانان ، كشاورزان ، صنعتگران و ساير مالكان شخصي اي مي شد كه « به قيمت معلوم مي خريدند و به قيمت نامعلوم مي فروختند ، از اين رو در معرض خطر بودند »  (هيسريچ و پيترز ، ترجمه: فيض بخش ،  1383 ) .

قرن هجدهم : سرانجام در قرن هجدهم ، بين صاحب سرمايه و فردي كه به سرمايه نياز دارد تفاوت گذاشته شد . به بيان ديگر ، كارآفرين از تأمين كنندة سرمايه ( به بيان امروز سرمايه گذار فعاليت كارآفرينانه ) متمايز شد . يكي از دلايل اين تمايز ، صنعتي شدن همه جانبه اي بود كه در جهان به وقوع پيوست . بسياري از اختراعهايي كه در اين دوران تحقق يافت واكنشهايي در مقابل تغييرات دنياي آن روز بود ، آن چنان كه اختراعهاي الي ويتني و توماس اديسون نيز همين گونه به وقوع پيوستند. ويتني و اديسون فناوريهاي جديدي را به وجود آوردند و هر دو در تأمين منابع مالي اختراعهايشان ناتوان بودند . ويتني پول مورد نياز براي توليد پارچة جين كتاني را از دارايي سلب شدة خانوادة سلطنتي انگليس فراهم ساخت و اديسون براي بهره برداري و انجام آزمايش در زمينه هاي برق و شيمي از منابع مالي خصوصي بهره برد . هردو بكار برندگان سرمايه بودند ( كارآفرينان ) نه تأمين كنندگان آن ( سرمايه گذاران فعاليتهاي كارآفرينانه ) سرمايه گذار فعاليت كارآفرينانه ، مدير حرفه اي پول است كه سرمايه هاي مخاطره آميز را از سرمايه هاي ثابت و به منظور كسب ضريب بالاي بازگشت سرمايه فراهم مي كند  ( هيسريچ و پيترز ، ترجمه: فيض بخش ،  1383 ).

سرانجام در قرن هیجدهم بین صاحب سرمایه و فردی که به سرمایه نیاز دارد تفاوت گذاشته شد , به بیان دیگر, کارآفرین از تامین کننده سرمایه ( به بیان امروزی  سرمایه گذ ار فعالیت کارآفرینانه 9 متمایز شد (مقصودی, 13849.

قرن نوزدهم و بيستم :

در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم ، غالباً كارآفرينان را از مديران تمايز نمي دادند و عموماً از جنبه اقتصادي به آنها نگاه مي كردند :

مختصراً اينكه ، كارآفرين بنگاه اقتصادي را به منظور منفعت شخصي سازماندهي و اداره مي كند براي مواد مصرفي در كارش ، استفاده از فضا ، خدمات افرادي كه به كار گرفته و سرمايه اي كه نياز دارد بهاي لازم را مي پردازد. قدرت ابتكار ، مهارت و هوش خود را دربرنامه ريزي ، سازماندهي و ادارة بنگاه اقتصادي به كار مي گيرد همچنين احتمال سود و زيان ناشي از موقعيتهاي غير قابل پيش بيني يا غير قابل كنترل را لحاظ مي كند. باقيماندة خالص دريافت ساليانة بنگاه اقتصادي پس از پرداخت كلية هزينه ها ، چيزي است كه برايش باقي مي ماند  ( هيسريچ و پيترز ، ترجمه: فيض بخش ،  1383 ).

آندرو كارنگي[3] يكي از بهترين مثالهاي اين تعريف است. كارنگي چيزي اختراع نكرد اما درعوض ، به منظور احياي اقتصادي ، فناوري جديد را صرف توليد محصولات كرد و اين امر را گسترش داد .

كارنگي ، كه از خانواده اي فقير و اسكاتلندي بود ، صنعت استيل آمريكا را به يكي از اعجاب انگيزترين صنايع دنيا تبديل كرد . در اين راه رقابت مداوم او بيش از ابداع و خلاقيتش نقش داشت  ( هيسريچ و پيترز ، ترجمه: فيض بخش ،  1383 ).

در اواسط قرن بيستم ، نظرية كارآفرين نوآور پايه ريزي شد :

وظيفة كارآفرين عبارت است از اصلاح و متحول ساختن الگوي توليد با بهره برداري از اختراع يا به طور عمومي تر امكان فني امتحان نشده در توليد كالاي جديد يا توليد كالاي قديمي به روشي جديد ، بازگشايي منابع جديد براي دسترسي به مواد يا بازار جديد محصولات با سازماندهي صنعتي جديد .

مفهوم نوآوري و تازگي ، جزء تفكيك ناپذيركارآفريني در اين تعريف است. در حقيقت ، نوآوري ، به معني معرفي چيزي جديد ، يكي از مشكل ترين وظايف كارآفرين است. اين كار نه تنها نيازمند توانايي خلق كردن و مفهومي كردن چيزي است ، بلكه نيازمند توانايي درك تمامي نيروهاي كار موجود در محيط نيز هست  ( هيسريچ و پيترز ، ترجمه: فيض بخش ،  1383 ).

در آخرین دهه های قرن بیستم , با رونق تکنولوژی اطلاعات سر فصل دیگری در مبحث کارآفرینی تکنولوژیک پدید آمد . کارآفرینانی چون بیل گیتس , مفهوم تخریب خلاقانه شومپیتر را با تکیه بر تکنولوژی اطلاعات به تصویر کشیده اند . در سالهای اخیر رشد کارآفرینی تکنولوژیک بر مبنای تکنولوژی اطلاعات به حدی بوده است که برخی صاحبنظران , اطلاق  «عصر کارآفرینی» به عصر حاضر را ناشی از از همین رویداد می دانند (مقصودی, 1384).

کارآفرینی و مکاتب :

وا‌‍‌ژه كارآفريني بيش از دو قرن نيست كه در ادبيات مديريت و اقتصاد وارد شده و مانند ساير وا‌‍‌ژه ها تغييرات زيادي را به خود گرفته و از رشد تكاملي برخوردار بوده است. سير تكامل فعالان اقتصادي يا كارآفرينان نشان مي دهد كه كارآفريني در نظريه هاي اقتصادي تبلور يافته و به عنوان عامل اصلي ايجاد ثروت يا موجد ارزش اقتصادي شناخته شده و از قرن پانزدهم تاكنون ، در كانون مكاتب مختلف اقتصادي قرار داشته است. پيروان مكتب سوداگري يا مركانتليست ها كه « توماس مان » موجد آن است ، بازرگاناني را كه در كار تجارت طلا و نقره دست داشتند كارآفرين مي دانستند ، فيزيوكراتها يا طبيعت گرايان منشأ ايجاد ثروت را زمين و فعالان كشاورزي را كارآفرين مي گفتند كلاسيكها يعني آدام اسميت ، ‌ژان باتيست سه و جان استوارت ميل ، عوامل اصلي ثروت آفريني را نيروي كار ، سرمايه و مواد اوليه معرفي كرده اند و كشورهايي مثل ايتاليا و انگليس بعد از دوران رنسانس فعاليتهاي زيادي را روي اين مسئله انجام دادند. بعد از مكتب كلاسيكها ، فرد جديدي به نام شومپيتر مقوله اي را به نام كارآفريني مطرح كرد و آن را به عنوان موتور توسعه اقتصادي معرفي كرد. شومپيتر كه از اعضاي مكتب اقتصادي آلمان است و در واقع پدركارآفريني محسوب مي شود ، در سال 1948 چنين بيان مي كند اين توليد هست كه فعاليتي داراي ارزش مي شود اين توليد از طريق عامل موجد ارزش نوآوري است ، چيزي كه تاكنون به آن توجه نشده است اساس حرف در اين است كه تخريب خلاق باعث مي شود تا زاد و ولد و ايجاد رشد شركتها از طريق نوآوران به وجود آيد او مي گويد : كساني كه در هر فعاليت و كسب و كار تجاري ، محصول جديدي توليد مي كنند ، يا روشهاي جديدي در فرآيند توليد ، بازاريابي و …… به كار مي گيرند و يا از منابع جديدي استفاده مي كنند و يا مؤسسه جديدي را تأسيس مي كنند ، داراي ويژگيهاي كارآفريني هستند و نوآور محسوب مي شوند (احمدپور , 1383).

رابينز در تعريف كارآفريني ميگويد : « كارآفريني عبارت است از قبول مخاطره ، تعقيب فرصتها و ارضاي نيازها و خواستها از طريق نوآوري و تأسيس يك كسب و كار ، وكارآفرين ها افرادي هستند كه چنين نقشي را ايفاء مي كنند » مطالعة كارآفريني حيطة گسترده اي از رشته هاي مديريت ، اقتصاد ، جامعه شناسي و روانشناسي را در بر مي گيرد و داراي ماهيت ميان رشته اي است. در اين جا بود كه روان شناسان به كمك علم اقتصاد آمدند و تلاش آنها در سه دهه 50 تا 70 به اين نكته بود كه آيا مي توان افرادي را شناخت كه نشدنيها را شدني كنند ، افرادي كه خيلي خلاق و جدي هستند ، عزم و اراده و پشت كارشان زياد است و…. طبق نگرش روانشناختي ، ويژگيهاي شخصيتي و معيني ، افراد را مستعدكارآفريني مي كند. بنابر اين يكي از مباحثي كه درباره آن تحقيق شده ، جستجو براي تعيين ويژگيهاي روانشناختي مشترك كارآفرينها است (احمدپور , 1383).

سؤالي كه در اين جا مطرح مي شود اين است كه آيا فقط ويژگيهاي فردي است كه باعث موفقيت فرد مي شود و يك مؤسسه را موفق مي كند يا نه ؟ در اين رابطه جامعه شناسان به كمك روانشناسان آمدند و مسايل اجتماعي را مطرح كردند كه در واقع اصل موضوع شبيه به مثال معروف است كه مي گويد : اگر شما بذر خوبي داشته باشيد ولي زمين مناسبي نداشته باشيد ممكن است آن بذر در آن زمين رشد كند. اما اگر زمين مناسبي داشته باشيد ولي بذر خوبي نداشته باشيد ممكن است در آن زمين مناسب بذر هرطور شده رشد كند. اين دو انديشه با هم تلاقي دارند و به همين دليل جوامع ، دولتها و سازمانها به فكر شناسايي بستر مناسب براي رشد و پرورش كارآفرينان افتادند كه مقوله جديدي است (هاشمی, 1380).

كارآفريني از سويي نشان دهنده گستردگي و اهميت موضوع است كه مي تواند از زواياي مختلف مورد بررسي قرار گيرد و از سوي ديگر نشان دهندة پويائي موضوع است كه زمينه ارائه مدلها ، تئوريها و نظرات متفاوتي را فراهم مي آورد .

اقتصاددانان بيشتر نقشهاي كاركردي كارآفرين را مورد مطالعه قرار داده و جامعه شناسان و روانشناسان نيز ابعاد فرهنگي و اجتماعي تأثيرات محيط بر فرد و ويژگيهاي شخصي وي را بررسي كرده اند (احمدپور, 1382).

دیدگاههای جدید:

يكي ازمهمترين ديدگاههاي ارائه شده كه درهمين راستا است بوم شناسي جمعيت مي باشد اين ديدگاه نسبتاً جديد ، توانايي سازمانهاي موفق دروفق دادن خود با تغييرات محيطي را يكي از ويژگيهاي برجسته آنها مي داند ، و تأكيد دارد كه چنين سازمانهايي بقاء خواهند يافت. از طريقي اين ساز و كار انتخاب ، محيط ، ويژگيهاي ضروري جمعيت سازمانها را تعيين مي كند و تأثير نهايي را بر تخصيص منابع كارآفرينانه مي گذارد . نظريه ديگر كه برخلاف ديدگاه بوم شناسي جمعيت مي باشد ، انطباق پذيري استراتژيك ناميده مي شود ، تنوع رفتاري را كه براساس آن سازمانهاي انطباق پذير انتخاب شده  و بقاء مي يابند ، به عنوان يكي از ضروري ترين ويژگي هاي سازمان ها ، معرفي مي نمايد . در حالي كه پيش از اين بيشتر محققين معتقد بودند كه تنها تصميمات كارآفرين به موفقيت او و سازمانش منجر مي شوند . اين ديدگاه ، انطباق استراتژيك و پيش بيني شرايط محيطي را در تأسيس و موفقيت شركت مؤثر مي داند (احمدپور , 1382).

تحليلي بر تعاريف ارائه شده درخصوص كارآفريني :

         

به طور كلي با مروري بر سير تعاريف كارآفرين و كارآفريني ، موارد زير قابل تأمل بوده و پرداختن به آنها ضروري است :

  • مفهوم كارآفريني به تدريج دگرگون گرديده و تكامل يافته است .
  • تعريف واحد و مشابهي كه به طور كامل مورد قبول يا رد باشد ، وجود ندارد .
  • مفهوم كارآفريني ريشه در تفكر ، زيربناي فكري ، سطح تجزيه و تحليل و زاويه ديد افراد مختلف از ابعاد مكاتب اقتصادي ، جامعه شناسي ، روانشناسي ، جمعيت شناسي و انديشمندان مديريت و غيره دارد .
  • تلاش براي مفهوم سازي كارآفرين ازمكاتب اقتصادي آغازگرديد و توسط روان شناسان و سپس جامعه شناسان و محققين علم مديريت ادامه يافت .
  • در سيرتطورمفهوم كارآفرين ، مفاهيم ديگري از قبيل تفاوت مدير با كارآفرين ، شركتهاي كوچك با شركتهاي كارآفرينانه ، كارآفريني سازماني ، كارآفريني شركتي ، انواع كارآفرينان و تفاوتهاي سرمايه گذار با كارآفرين را مي توان مشاهده كرد كه توسط محققين مورد مطالعه قرار گرفته اند (احمدپور, 1383).

وقتی در غرب صحبت از کارآفرینی می شود عمدتا منظور این است که از طریق کسب و کار, درآمدی برای امور اجتماعی و عام المنفعه حاصل نماید و  ساختار اجتماعی, سیاسی یا فرهنگی کشورشان را برای تسهیل و حمایت از کارآفرینی اقتصادی تغییر, اصلاح یا تکمیل نماید.( اینترنت , فصلنامه خلاقیت و کارآفرینی 1386).

با بررسي نظريه هاي اقتصادي كارآفريني در مرحله اول ، مشاهده مي شود كه درانديشه و تفكر اقتصادي ، هيچ نظريه و تعريفي كه مورد قبول همه صاحبنظران باشد وجود ندارد و اقتصاد دانان از ديدگاههاي متفاوت به بررسي اين موضوع پرداخته اند . به طور كلي ، خاستگاه بحث كارآفريني عليرغم ديدگاهها و تعاريف متفاوت و بعضاً مغاير در تفكر و مكاتب اقتصادي قرار دارد . ديدگاههاي مربوط به كارآفريني همانند ساير مفاهيم اقتصادي

 مانند : تعادل ، بازار ، قيمت ، تحت تأثير ديدگاههاي مكاتب اقتصادي و صاحبنظران مطرح در آن مكاتب بوده است (احمدپور , 1383).

بر اساس رویکرد قیاسی , کارآفرینی عبارت است از ارزش کارآفرینی و کار آفرین کسی است که بتواند ارزشی را در جامعه خلق کند چه ارزش مادی, چه ارزش معنوی , سیاسی, فر هنگی, اجتماعی یا اقتصادی باشد. (اینترنت,  فصلنامه خلاقیت و کارآفرینی , 1386).

نظريه هاي اقتصاد با دو سؤال اساسي راجع به جامعه روبرو هستند . اول اينكه چگونه يك جامعه ثروت جديد را ايجاد مي كند . دوم اينكه چگونه يك جامعه ثروت را ميان اعضاي خود توزيع مي نمايد . بديهي است كه پاسخ به اين دو سوال كه پيشرفت اجتماعي را تضمين ميكند مستلزم وجود ساز وكارهاي است كه راه حل هاي ارائه شده را عملي ميسازد . در اين ميان كارآفريني يكي از ساز و كارهاي مهمي به شمار مي رود كه ايجاد و توزيع ثروت را تضمين مي كند . با مروري بر نظرات اقتصادي ارائه شده در اين فصل ، يكي از كاركردهاي مهم كارآفريني در رابطه با ايجاد و توزيع ثروت توضيح داده شد (احمدپور,1383).

بررسي نظريهاي اقتصادي كارآفريني نشان مي دهد كه سه دوره متمايز را مي توان تشخيص داد :

دوره اول: ارائه بحث كارآفريني در اقتصاد و اوج گيري آن .

دوره دوم: كم رنگ شدن اين موضوع در مباحث اقتصادي .

دوره سوم: طرح مجدد آن از سوي بعضي از صاحبنظران (احمدپور, 1383).

 

در رويكرد ويژگيها :

بيشتر تحقيقات در جستجوي تعيين عوامل روانشناختي و شخصيتي كارآفرينان موفق بوده است . يكي از دلايل اصلي انجام اين مطالعات شناسايي ويژگي هاي منحصر به فرد كارآفرينان موفق است . با شناخت اين ويژگي ها مي توان افراد داراي اين ويژگي ها را به كارآفرين شدن تشويق و افراد فاقد اين ويژگي ها را به اجتناب از كارآفريني هدايت نمود كه در اين صورت به افزايش تعداد شركتهاي نوپاي موفق ، مي انجامد . عليرغم اين تلاشها به نظر مي رسد كه هم اكنون نيز هيچگونه الگوي قابل استناد براي تشخيص كارآفرينان موفق از غير موفق وجود ندارد . به همين جهت ، اين گونه مطالعات مورد انتقاد واقع شده است .

رويكرد ديگري كه مورد استفاده محققين قرار گرفته ، رويكرد رفتاري مي باشد . در اين رويكرد عملكرد كارآفرين مورد توجه قرار مي گيرد . در واقع رويكرد رفتاري در برگيرنده رويكرد شخصيتي نيز مي باشد و فرد كارآفرين بسته به نقشهايي كه در فرآيند تأسيس يك شركت نوپا دارد ، مورد تحليل قرار مي گيرد (احمدپور, 1383).

در واقع ، با اين ديدگاه علاوه بر ويژگيهاي شخصيتي كه در رويكرد ويژگيها مورد تأكيد است ، عوامل محيطي و ويژگيهاي رفتاري فرد ، شامل تجارب و سوابق شخصي و فردي وي نيز مورد توجه قرار مي گيرد (احمدپور, 1383).

از جمله مهمترين عوامل مورد بررسي در رويكرد رفتاري كه مي توان به تأثيرات محيطي و فرهنگي بر فرد و به عبارتي سابقه و تجربيات او اشاره نمود كه عواملي همچون عوامل ذيل را در بر مي گيرد :

  • شرايط كودكي و تأثير خانواده .
  • الگوي نقش .
  • تجارب شغلي قبلي .
  • عدم قرار گرفتن در پايگاه اجتماعي .
  • تحصيلات .
  • مهاجرت (احمدپور, 1383).

انواع مدلها :

فرايند كارآفريني تنها خلق محصول جديد و يا خدمتي جديد نيست بكله خلق محصول جديدي است كه متناسب با نيازهاي بازار و تقاضاي موجود باشد و بتوان آن را به جامعه ارائه داد . در مجموع مي توان گفت كارآفريني فرايندي است كه منجر به ايجاد رضامندي و يا تقاضاي جديد مي شود . كار آفريني عبارست است از: فرايند ايجاد ارزش از راه تشكيل مجموعه اي منحصر به فردي از منابع، به منظور بهره گيري از فرصتها .

به عبارت ديگر فرايند كارآفريني، فرايندي است كه فرد كار آفرين با ايده هاي نو و خلاق و شناسايي فرصتهاي جديد به معرفي محصول يا خدمت جديدي و يا بهبود ساختار توليد ، كه توام با پذيرش مخاطرات مالي، رواني و اجتماعي است و دريافت منابع مالي و رضايمندي شخص و استقلال او مي باشد ، مبادرت مي ورزد، (كيا، 1385)

تلاش محققين در ارائه مدلهاي كارآفريني با توجه به جنبه هاي رويكرد رفتاري و رويكرد ويژگي ها و تعاريف كارآفريني انجام مي گردد . در واقع ، مي توان دو دسته مدل را ارائه نمود : مدلهاي فرآيندي و مدلهاي محتوايي[4] .

مدلهاي محتوايي : كلية تلاش هاي محققين در خصوص مطالعة رويكرد ويژگي ها كه منجر به شناسايي خصوصيات فردي و شخصي افراد مي گردد ، جزئي از اين طبقه بندي محسوب مي گردد .

آنچه كه مي بايستي مورد توجه قرار گيرد اين است كه هدف محققين در رويكرد ويژگي ها و مدلهاي محتوايي ، يافتن يك چارچوب روانشناسانه و ارائه تعريف كارآفريني بر مبناي يكسري ويژگي هاي فردي بوده است كه با توجه به محدوديت تحقيقات در پرداختن و اظهار نظر قطعي راجع به اين ويژگي هاي فردي ، ارائه مدل محتوايي فراگير همواره عقيم مانده است . بر اين اساس ، محققين به جاي پرداختن به رويكرد ويژگي ها ، به رويكرد رفتاري و مدلهاي فرآيندي روي آورده اند (احمدپور, 1383).

مدلهاي فرآيندي :

مدلهاي فرآيندي شامل دو دسته اصلي از مدلها مي باشند ، كه در ادامه تحت بررسي قرار خواهند گرفت :

الف – فرآيندهاي رويدادي [5] :

در اين ديدگاه ، كارآفريني فرآيندي است كه در آن فرد كليه فعاليتهاي كارآفرينانه را برنامه ريزي ، اجرا و كنترل مي نمايد . به علاوه ، در اين بين مفاهيمي وجود دارد كه بر هر رويداد در فرآيند كارآفرينانه تأثير مي گذارند . طرفداران اين ديدگاه معتقدند كه بروز برخي عوامل محيطي و تأثير آن برفرد ، نقش بسيار تعيين كننده اي درتصميم وي به كارآفرين شدن ، دارد (احمدپور, 1383).

ب- فرآيند چند بعدي :

در اين ديدگاه ، كارآفريني يك چارچوب چند بعدي و پيچيده مي باشد كه كليه عوامل شامل فرد كارآفرين و ويژگيهاي او ، مهارتها و سبكهاي مديريتي او ، فرهنگ ، استراتژي ، ساختار ، نظام و سازمان را در بر مي گيرد . (احمدپور, 1383).

تعريف کارآفرينی :

کارآفرین در ز بان فرانسه ابتدا به کسی اطلاق می شد که گروه موزیک یا دیگر فعالیتهای تفریحی و سرگرم کننده را سازمانی می کرد . سپس در قرن شانزدهم میلادی این مفهوم برای کسانی بکار برده می شد که به ماموریتهای نظامی اعزام می شد (احمدپور و مقیمی, 1385).

از واژه کارآفرینی تعاریف متعددی شده است . ابتدا به چند نمونه از تعاریف اشاره می شود و سپس از جمع بندی تعاریف مزبور ، تعریفی نهایی به وسیله نگارنده ارائه خواهد شد .

  1. John Law
  2. New World
  3. Andrew Carnegie
  4. Content Models
  5. 2. Event Process

فرضيه هاي پژوهش :

فرضيه اصلي: آموزش خلاقيت بر افزایش نگرش كارآفرينانه بيكاران مؤثر است .

فرضيه های فرعي:

 1) آموزش خلاقيت بر افزایش رفتار كارآفرينانه مؤثر است.

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

پایان نامه روانشناسی

لینک متن کامل پایان نامه رشته روانشناسی با عنوان :اثر بخشی آموزش خلاقیت برافزایش نگرش کار آفرینانه بیکاران شهر تهران با فرمت ورد