دانلود پایان نامه تاثیر خلاقیت و افزایش نگرش کار آفرینانه بیکاران شهر تهران-پایان نامه رشته روانشناسی

1


دانلود متن کامل پایان نامه رشته روانشناسی

عنوان کامل پایان نامه :

 اثر بخشی آموزش خلاقیت برافزایش نگرش کار آفرینانه بیکاران شهر تهران

تکه هایی از این پایان نامه :

كارآفريني و توسعة اقتصادي : نقش كارآفريني در توسعة اقتصادي منحصر به افزايش بازده و درآمد سرانه نيست، بلكه شامل پايه گذاري و آغاز اعمال تغييرات ساختاري در فعاليت اقتصادي و اجتماعي است. اين تحول با رشد و افزايش بازده همراه است كه امكان تقسيم بين شركت كنندگان مختلف را بيشتر فراهم ميكند. چه چيزهايي در منطقه توسعه و تحول مورد نياز را تسهيل مي كند؟ يكي از نظريه هاي توسعة اقتصادي ، نوآوري را عامل كليدي معرفي مي كند كه نه تنها در توليد محصول ( يا خدمات رساني ) جديد در بازار، بلكه در جلب سرمايه گذاري در فعاليت كارآفرينانة جديد نقش دارد. اين سرمايه گذاري جديد در دو طرف عرضه و تقاضاي معادلة رشد نقش دارد ؛ سرماية جديد به وجود آمده براي گسترش ظرفيت رشد ( طرف عرضه) به كار ميرود و مخارج جديد حاصل ازآن صرف خروجي و ظرفيت جديد مصرف ( طرف تقاضا) ميشود. علي رغم اهميتي كه سرمايه گذاري و نوآوري در توسعة اقتصادي منطقه دارند، فقدان درك فرآيند تكامل محصول همچنان باقي است. اين فرآيندي است كه از طريق آن نوآوري شكوفا ميشود و با فعاليت كارآفرينانه تجاري مي گردد كه به نوية خود به رشد اقتصادي مي انجامد (هیسریچ و پیترز, ترجمه: فیض بخش , 1383).

كار آفريني و نوآوري : هرچند سياستهاي مرتبط با كارآفريني تكنولوژيك در اين گروه از سياستها قرار نمي گيرد ليكن به دليل رابطه نزديكي كه بين نوآوري و كارآفريني وجود دارد مناسب است. نگاهي گذرا به اين مقوله بنماييم. نوآوري بايد ايده يا يك نقش جديد آغاز ميشود. با اين حال تبديل دانش جديد به كاربرهاي اقتصادي خود به خود رخ نمي دهد. زيرا فاصلة بازدارنده اي بين دنياي تحقيقات ( كه منشا اكثر دانش هاي جديد است و دنياي كسب وكار وجود دارد. هدف اصلي سياستهاي انتقال دانش، از بين بردن اين فاصله است چه نهادهاي تحقيقاتي و چه كسب و كارهاي خصوصي يا هر دو از اين سياستها منتفع ميشوند. محققان بدليل اينكه دستاوردهاي تحقيقاتي آنان به بازار ميرود نفع مالي مي برند و شركتها نيز بدليل اينكه دانش جديد به ايشان يك منبع مهم پيشرفت به حساب مي آيد. منتفع مي گردند (هیسریچ و پیترز, ترجمه: فیض بخش , 1383).

كارآفريني و يادگيري:کارآفرینی پدیده ای وضعیتی و اقتضایی است و از شرایط حاکم بر موقعیت ، تأثیر می پذیرد . گزینه های موقعیت نیز برآیندی از ویژگیهای فردی و محیطی است . مجموعه ای از شرایط است که رفتار کارآفرینی و نوطلبی را باعث می شود و نواندیشان و نورپردازان را می پروراند . کارآفرینی یک رفتار است و رفتار نیز ، معلول است . پیشینه هایی وجود دارند که زمینه بروز رفتار را فراهم می آورند . براساس نظریه یادگیری اجتماعی[1] مناسب ، الگوهای موفق و نحوه برخورد جامعه ، زمینه یادگیری را در فرد فراهم می آورند . مشاهده آنچه که برای دیگران اتفاق می افتد ( الگوهای مشاهده ای ) ، یکی از راههای یادگیری است . اصولاً نام یادگیری اجتماعی بدان جهت نهاده شده که بر یادگیری افراد در اجتماع تأکید دارد . بر اساس این نظریه ، بخشی از رفتارهای افراد ناشی از تجربه دیگران است . با مشاهده رفتار دیگران ، ما آن رفتار را یاد می گیریم و ممکن است از آن الگو بگیریم . افراد از آن چیزی تقلید می کنند که می بینند نه آنچه که می خوانند . وجود کارآفرینان موفق در اجتماع ، نحوه برخورد جامعه با آنان ، میزان پشتیبانی که از کارآفرینان فعال و کارا می شود و ….. همه به گونه ای نظام مند متشکل از اجزای متعامل می تواند در گسترش فراگیر کارآفرینی در جامعه موثر باشند  (کورانکو, ترجمه: عامل محرابی, 1383).

كارآفريني و نقش اجتماعي: یک استاد دانشگاه ، سیاستمدار ، فیزیک دان یایک چاه کن می تواند رفتار کارآفرینانه داشته باشد اگر چه در موقعیت و مقام کارآفرین نباشد و بلعکس ممکن است کسی که در مقام و وضعیت کارآفرینی قرار دارد رفتار کارآفرینانه ای نداشته باشد مک کله لند معتقد است ، اگر فقط نقشها یعنی رفتارهای کارآفرینانه را بدون توجه به وضعیت[2] آنها در نظر بگیریم کارآفرینی بسیار گسترده تر می شود و کلیه فعالیتهای انسان را در بر می گیرد ، زیرا همه فعالیتهای انسان می تواند به روش کارآفرینانه به اجرا در آید ، از شعر گفتن تا رهبری جنگ ، و اضافه می کند « اگر بخواهیم همه محدوده زندگی بشر را بررسی کنیم تعریف کارآفرینی بسیار مشکل خواهد بود ، لذا فقط متمرکز بر فعالیتهای کسب و کاری می شویم که بیشتر درک می شوند » (اکبری, تدوین: هاشمی, 1380).

کارآفرینی و زنان:

تعداد زنان کارآفرین و خود اشتغال در اتحادیه اروپا با مردان به میزان قابل توجهی کمتر است. در سال 2000 میلادی تنها 8 در صد از زنان شاغل, خود اشتغال بودند. در حالیکه مردان دو برابر این میزان را به خود اختصاص داده اند. اما دلایل متفاوتی نشان می دهد که زنان روز به روز تمایل بیشتری به شروع کسب کار جدید از خود نشان می دهند.

آخرین تحقیقات علمی نشان می دهد زنان در بخش هایی که نیازمند نوآوری است با همان موانعی روبرو هستند که زنان کارآفرین در بخشهای مختلف دیگر با آن مواجه اند. متاسفانه مزایای تحصیلات عالی و تجربیات کاری نمی تواند عقب ماندگی ناشی از جنسیت و زن بودن در جامعه برای زنان کارآفرین را جبران کند . زنان از نبود مدلی کارا و موفق برای کسب حمایت سایر زنان و کسب نیازهایشان در بر پایی کسب کار برای خود رنج می برند. متاسفانه تعداد زنان در بخش هایی که نیازمند نوآوری است بسیار کم است. این کم بودن نه به دلیل ناتوانی های فردی که بیشتر بدلیل مشکلات ساختارهای اجتماعی است. (اینترنت , بوجتس[3] ترجمه: یوسفی, 1386).

كارآفريني و اصول اخلاق : زندگي كارآفرين ساده نيست. كارآفرين در حالي كه سرمايه اش را براي فروش و تحويل محصولات و خدمات به خطر انداخته است بايد در مقايسه با متوسط افراد هر فعاليت اقتصادي انرژي بيشتري را صرف نوآوري كند. كارآفرين هر روز با موقعيتهاي سخت و پرتنش دست و پنجه نرم مي كند. در عين حال بايد بتواند بين مقتضيات اخلاقي ، مصالح اقتصادي و مسئوليتهاي اجتماعي تعادل برقرار كند: تعادلي كه با روش تفكر مديران فعاليتهاي اقتصادي معمولي در حوزة مسائل اخلاقي متفاوت است (هیسریچ و پیترز, ترجمه: فیض بخش , 1383).

برخورد مديران با مسئوليت پذيري شركت به شرايط سازماني در مواجه با قوانين و استانداردهاي اخلاقي در هر حرفه اي بستگي دارد. به عبارت ديگر ، كارآفرينان با تأسيس شركت نسبتاَ جديدشان كه با الگوهاي كاركردي معدودي همراه است معمولاَ از اصول اخلاقي خاص خود پيروي مي كنند. بنابراين كارآفرينان هنگام تعيين روال مناسب اخلاقي بيش از ساير مديران به نظامهاي ارزشي شخصي خود اتكا دارند.

كارآفرينان علي رغم اتكا به نظام ارزشي شخصي خود، به فشار همتايان و هنجارهاي كلي اجتماعي در روابطشان و نيز فشار ساير رقبا حساس اند. تفاوتهاي كارآفرينان در گروههاي مختلف جوامع و كشورها، تا حدودي هنجارها و ارزشهاي اين جوامع و كشورها را منعكس مي كند. در كشوري خاص، اين تفاوت در شهرها و شهرهاي معمولي به طور واضح ديده ميشود

به عنوان مثال ، مديران آمريكايي فردگرايي بيشتر و جمع گرايي كمتري از همقطاران آلماني واستراليايي شان دارند (هیسریچ و پیترز, ترجمه: فیض بخش , 1383).

کارآفرینی و خودکارآفرینی

با توجه به محدودیتها و فرصتهای محیطی برای اشتغال نیروی کار در قرن 21 و با توجه به حرکت روزافزون جامعه جهانی به سمت مؤلفه های یادشده، و حرکت کاروان جهانی به سمت جهانی شدن اقتصاد، فرهنگ و سیاست، پیش بینی درگیری نیروی کار جوامع در حال توسعه در محیط تصویر شده در آینده نزدیک، امر جدیدی نیست. لذا نیروی کار قرن 21 در جوامع در حال توسعه نیز باید با رعایت استانداردهای نیروی کار در قرن 21 که پیشتر به آن اشاره شد و با بهره گیری از فرصتهای ایجاد شده، اقدام به کار در محیط تجاری کند.

برای بیان ویژگیهای راهبرد خودکارآفرینی، لازم است که در ابتدا تعریفی از کارآفرینی و شرایط لازم برای ارتقای آن ارائه گردد.

کارآفرینی نوآوری، ارائه کالا و روشی جدید برای انجام کارها، و نمونه هایی از این دست است که می تواند زمینه ساز اشتغال نیروی کار باشد. برخی براین عقیده اند که کارآفرینی لزوماً منجر به شغل آفرینی نمی شود. البته زمانی که یک نوآوری جدید در بازار مطرح می گردد، تا زمانی که زمینه بهره برداری کاربردی از آن برای سایر اعضای جامعه فراهم نگردد، این امر منجر به شغل آفرینی و افزایش اشتغال نخواهد شد.

اما در مفهومی که از خودکارآفرینی ارائه خواهد شد، هر گونه نوآوری که برای انجام فعالیتهای اقتصادی توسط خود فرد ایجاد می شود منجر به ایجاد شغل برای فرد و همچنین افزایش اشتغال می شود.

پیتر دراکر کارآفرینی را شروع یک فعالیت اقتصادی کوچک توسط یک فرد میداند و می گوید:

«کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع کند.»

البته برخی براین عقیده اند که اگر فعالیت اقتصادی شروع شده نوآوری جدیدی نبوده، و پیروی از روشهای قبلی فعالیتهای اقتصادی باشد، نمی تواند بعنوان یک فعالیت کارآفرینانه به حساب آید. اما چنانچه شرایطی در جامعه ایجاد گردد که در محیط اقتصاد دیجیتالی و سازماندهی مجازی ساختار اقتصادی، نیروی کار با کسب مهارتهای جدید و انجام کار با شیوه های بهتر، بطور مداوم به عقد قرارداد عضویت در شبکه های سازمانی مختلف بپردازد، و این در قالب پیش بینی های یادشده به صورت فراگیر در جامعه رواج پیدا کند، چهره جدیدی از کارآفرینی تحت عنوان خودکارآفرینی در جامعه نیروی کار کشور، این نیرو را به سمت اشتغال مولد سوق می دهد.

بنابراین می توان گفت خودکارآفرینی در این معنا تلاش و اقدامی است که نیروهای کاری جامعه برای:

1)کسب تواناییها و شایستگیها      2) رفع نقاط ضعف    3) بهره گیری از فرصتها

4) مواجهه با تهدیدات حاکم بر نظام نیروی کار جامعه، با هدف یافتن جایگاه مناسب در محیط اقتصادی، و تأمین امنیت شغلی خود در ارتباط با شبکه های سازمانی انجام می دهند.

البته در دید اول این راهبرد به عنوان یک راهبرد فردی و در سطح خرد مد نظر قرار می گیرد. اما با عنایت بیشتر به ماهیت این راهبرد و با در نظر گرفتن اثرات ناشی از فراگیر شدن آن در نیروی کار جامعه، که خود نیازمند دقت نظر و برنامه ریزی دقیق اقتصادی و فرهنگی در سطح کلان جامعه است، خودکارآفرینی، راهبردی کلان برای کاهش بیکاری، و بهره برداری کارا و اثربخش از منابع و به ویژه منابع انسانی جامعه است.) مقاله خودکارآفرینی، راهبرد اشتغال برای ورود به قرن 21، سعید فتحی، تدوین: هاشمی، 1380 (

[1] – Social  Learning  Theory

[2] – Status

[3] – Bujets

فرضيه هاي پژوهش :

فرضيه اصلي: آموزش خلاقيت بر افزایش نگرش كارآفرينانه بيكاران مؤثر است .

فرضيه های فرعي:

 1) آموزش خلاقيت بر افزایش رفتار كارآفرينانه مؤثر است.

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

پایان نامه روانشناسی

لینک متن کامل پایان نامه رشته روانشناسی با عنوان :اثر بخشی آموزش خلاقیت برافزایش نگرش کار آفرینانه بیکاران شهر تهران با فرمت ورد