1
عنوان پایان نامه :پیش بینی عملکرد شغلی کارکنان بر اساس توانمند سازی ، رفتار شهروندی سازمانی و سرمایه های روانشناختی
تکه ای از متن پایان نامه فقط برای نمونه :
در عین حال باید یادآور شد که موانع بسیاری برای رشد زنان و امیدواری زنان به آیندۀ شغلی شان با توجه به نقش زن در جامعه و خانواده های سنتی ایران ، از قبیل: نگهداری و تربیت فرزندان ، مدیریت امور داخلی منزل ، همسر داری و برخی موانع اعتقادی دیگر ؛ وجود دارد که همگی سدی در برابر رشد حرفهای آنان است.
با توجه به تمامی این موانع میتوان اذعان کرد که در احساس مسئولیت و پیگیری امور و به سرانجام رساندن آنها در سازمان ، چیزی کم نگذاشته و نهایت تلاش خود را میکنند.
هنر سازمان، شناسایی درست ظرفیتهای کارکنان و بهره مندی از این ظرفیتها برای افزایش میزان شادابی و ارتقای کارآمدی در محیط کار است.همچنین زنان می توانند شانه به شانه مردان کار کنند و استفاده درست از قابلیتهای متفاوت زن و مرد به عنوان دو جنس مکمل، می تواند به افزایش بهره وری در سازمان کمک کند. اگر همه کارکنان، به نوعی خود را در خیر و شر سازمان سهیم ببینند، آنگاه بسیاری از مشکلات برطرف خواهد شد.
در خصوص اینکه نتایج با برخی پژوهشها ناهمسو میباشد ، اینگونه میتوان تبیین نمود که ما در نظام انتقال ارزشهای جدید دچار مشکل هستیم. مشکل ما ناشی از تغییر ارزش ها و هنجارهای اجتماعی است. در جوامع در حال توسعه از جمله ایران، به دلیل بحران نظام ارزشها و هنجارهای اجتماعی و عدم استحکام و استقرار آنها و همچنین وجود دو نظام ارزشی متفاوت در روستاها و شهرها، فرایند جامعه پذیری درست انجام نمیشود. در کشورهای در حال گذر و رو به توسعه، کار هنوز در معنای جدیدش ارزش های ذاتی خود را به دست نیاورده ، در حالیکه در معنای قدیمش نیز به خاطر شرایط اقتصادی و اجتماعی جدید، اعتبار خود را تا حد زیادی از دست داده است(زندیپور، 1392).
بنابر این میتوان به این نتیجه رسید که در زمان گذر به سمت توسعه، میبایست زیرساختهای فرهنگی و اخلاقی مربوط به رفتار و تعاملات زن و مرد در سازمانها بازنگری گردد و همگام با رشد توسعه و فناوری، رشد اینگونه متغیرها نیز تسهیل گردد. از سوی دیگر به منظور تبیین یافتههای متناقض این پژوهش با برخی تحقیقات پیشین میتوان بر اساس مطالب مطرح شده از سوی گنجی (1382) بیان کرد که وجود تفاوت بین زن و مرد یک واقعیت بی چون چرای زیستی است . اما اینکه بر اساس این تفاوتها باید زن و مرد را متفاوت بارآورد و شغلهای متفاوت به آنها داد به تصمیم جامعه بستگی دارد . واقعیت این است که وقتی از برابری زن و مرد صحبت میشود منظور این نیست که آنها عیناً مثل هم هستند و همۀ کارها را میتوانند مثل هم انجام دهند؛ بلکه منظور این است که باید از حقوق اجتماعی یکسان برخوردار باشند و در انجام کارها باید تناسب را در نظر گرفت تا از انگیزۀ کافی برای انجام کارها برخوردار باشند و حداکثر عملکرد را داشته باشند . آخرین سخن اینکه وجود تفاوتهای بین زن و مرد به معنای برتری یکی نسبت به دیگری نیست . زن و مرد لازم و ملزوم یکدیگرند و رفتار اجتماع میتواند این تفاوتها را تشدید یا تضعیف کند .
4-5 : نتیجه گیری
پویایی هر سازمان در گرو توجه به رشد و تعالی نیروی انسانی سازمان است. این توجه مدیران ارشد سازمان، فرهنگ تعالی سازمانی را در محیط کاری ایجاد میکند و در نتیجه زمینۀ سرمایه گذاری روی انسانها را با پرورش و تقویت تواناییهای آنها فراهم میآورد. از این طریق است که سازمانها با ایجاد کمک دو طرفه (هم برای فرد و هم برای سازمان) قادر میشوند به حیاتشان در حیطۀ سازمانی مفهوم واقعی ببخشند و در نهایت باعث تداوم و بقای سازمان خویش بطور چشمگیر شوند(سینگر[1] ، 1990).
هر فرد میتواند به بهترین شکل در درون سازمانی که کار میکند، تأثیر گذار باشد و با عملکرد مناسب میتواند تأثیری مثبت بر رَوَند کاری سازمان داشته باشد. بهبود عملکرد افراد در سازمان در سایۀ توجه به توانمند نمودن آنها و ایجاد فرهنگ ارزشها و رفتارهای فرانقش و توجه ویژۀ مدیران سازمان به نیروی انسانی که در عصر حاضر ، سرمایۀ اصلی و مزیت رقابتی سازمان است ، میسر میگردد. زیرا زمانیکه اطلاعات و دانش افراد در زمینههای تخصصی، فرهنگی، اجتماعی، ارتباطی و عاطفی افزایش یابد و افراد توانمند گردند، در آنان انگیزۀ لازم برای کار کردن و ابراز رفتارهای جوانمردانه بیشتر شده و از اعتماد به نفس و خودکارآمدی بالاتری بهره خواهند برد که اینگونه رفتارها و تغییرات ایجاد شده در نگرش و انگیزش کارکنان باعث هم افزایی انرژی آنها شده و عملکرد آنها را افزایش خواهد داد . در واقع عملکرد ضعیف از فقر منابع ، فقدان توانایی در انجام کارها و فقدان انگیزش کافی بوجود می آید که نهایتا به فقدان شایستگی فرد منجر میگردد.
لازمۀ عملکرد خوب، اطمینان از این است که همۀ کارکنان دربارۀ اینکه چه کاری از آنان خواسته شده است و عملکرد خوب چگونه است (استانداردهای عملکرد کدامند) ابهامی نداشته باشند. این دوشرط بسیار ساده است ، اما به نظر میرسد اغلب سازمانها بهرهای از آن نبردهاند. همچنین ایجاد انگیزش و آموزشهای تخصصی و عمومی برای کارکنان نیز میتواند در افزایش عملکرد تأثیر بسزایی داشته باشد.
با توجه به نتایج پژوهش حاضر و فرضیههایی که مورد بررسی قرار گرفتند نیز میتوان اظهار نمود که رفتارهای شهروندی سازمانی ، بعنوان انجام رفتارهایی فرانقش ، به همراه توانمندیهای کارکنان و توجه به سرمایههای روانشناختی سازمان ؛ میتواند عملکرد شغلی کارکنان را پیش بینی کند که با ارتقاء این متغیرها میتوان عملکرد فردی و عملکرد سازمانی را رشد و توسعه داد و باعث حفظ و بقای سازمان در بازار رقابتی امروزه گردید. در رابطه با نقش زنان در عملکرد سازمان نیز باید گفت که برخورد مناسب مدیران ارشد سازمان با کارکنان زن باعث خواهد شد که دو جنس زن و مرد که از اساس تفاوت دارند ، تفاوتهای بیشتری در زمینههای دیگر پیدا نکنند.