روابط زن و مرد از گذشته تاكنون
انسان شناسان معتقدند نقش زن در گذشته هاي دور بسيار تعيين كننده بوده است از جمله پيدايش كشاورزي دامداري و پزشكي را به او نسبت مي دهند. مرد فقط به شكار مي رفت كم كم مادر سالاري رونق گرفت و به دليل قدرت زايش مورد تكريم فراوان قرار داشت با پيشرفت تمدن مرد با توجه به تكيه بر قدرت جسماني و ويژگي هاي شخصيتي و … بر زن در طول تاريخ برتري يافت. درصد بالاي مردان عالم بر زنان نيز مزيد بر علت شد.
در خصوص روابط زن و مرد در اسلام آمده است : كتك كاري زنان توسط مردان مسلمان مذموم است و عملي ناشايست مي باشد و علت بسياري از خشونت ها را در گذشته ناشي از نگاه جامعه به زن به عنوان يك شيء بوده است.
2-4-2- خشونت خانگي عليه زنان
خشونت عليه زنان موضوعي فراملي است كه زندگي زنان از هر نژاد و قوم و با هر طبقه اجتماعي ، اقتصادي ، تحصيلي و … را در بر ميگيرد. خشونت با مفهوم پرخاشگري در ارتباط است. پرخاشگري اعمال خصمانهاي است كه از روي عمد صورت ميگيرد و به افراد و اشياء آسيب ميرساند. در واقع آسيب زدن به ديگران روشهاي مختلفي دارد : ميتوان كسي را تحقير كرد ، به او اهانت نمود يا دشنامش داد (آسيب رواني) و يا براي نابودي او تلاش كرد (آسيب بدني) در همه موارد هدف آسيب رساندن يعني تحميل نوعي درد و رنج است و معمولاً وجه تمايز خشونت از ديگر انواع پرخاشگري در شدت اين آسيب نهفته است.
خشونت عليه زنان به موجب ماده يك اعلاميه رفع خشونت عليه زنان اين گونه تعريف ميشود : «خشونت عليه زنان به معناي هر عمل خشونتآميز مبتني بر جنسيت است كه سبب بروز يا احتمال بروز آسيبهاي جسماني ، جنسي ، رواني يا رنج و آزار زنان ، از جمله تهديد به انجام چنين اعمالي ، محروميتهاي اجباري يا اختياري در شرايط خاص از آزادي در زندگي عمومي يا در زندگي خصوصي ميگردد. بنابراين ميتوان گفت خشونت عليه زنان اشكال متنوعي به خود ميگيرد كه عبارتند از : خشونت خانگي ، تجاوز جنسي ، قاچاق زنان و دختران ، روسپيگري اجباري ، خشونت در كشمكشهاي مسلحانه چون قتل ، تجاوز جنسي سيستماتيك ، بردگي جنسي و بارداري اجباري اشكال ديگر آن عبارتند از قتل براي شرافت ، خشونت در ارتباط با جهيزيه ، كشتن جنين مؤنث. انتخاب جنين پيش از زايمان به سود نوزاد مذكر ، ناقص كردن عضو جنسي مؤنث و ديگر رويهها و سنتهاي زيان بار. جهت مبارزه با خشونت عليه زنان در سطح بينالمللي تاكنون اقداماتي صورت گرفته است. سازمان ملل متحد از ابتداي تأسيس مبارزه با همه اشكال خشونت عليه زنان را به عنوان هدفي مهم در راه دستيابي به بهبود وضعيت زنان مورد توجه قرار داده است و در كنفرانسهايي كه اين سازمان درباره زنان برگزار كرده يكي از مسائل مهمي كه همواره به آن توجه شده خشونت عليه زنان و دستيابي به راه كارهايي جهت مقابله با اين معضل در جهان بوده است. در اين راستا ، كميسيون مقام زن ، سازمان ملل متحد در جهت مبارزه با خشونت عليه زنان تلاشهايي را انجام داده كه از جمله اعلاميه رفع خشونت عليه زنان است كه در واقع ميتوان گفت اين اعلاميه نخستين سند بينالمللي است، كه به طور خاص مبارزه با خشونت عليه زنان را هدف قرار داده است و توسط مجمع عمومي ملل متحد طي قطعنامه 104/48 در 20 سپتامبر 1993 در يك مقدمه و شش ماده مورد تصويب قرار گرفته است. در واقع اين اعلاميه ميپذيرد كه خشونت عليه زنان نقض حقوق بشر و شكلي از تبعيض عليه زنان است.
2-4-3- ويژگي هاي شخصيتي زنان خشونت ديده
غالبا زن هايي كه از شوهرانشان كتك مي خورند ، نقش و سهمي در اين اقدام دارند ويژگي هاي آنان عبارتست از :
- زنان افسرده و دچار سوء ظن بيش از بقيه زنان مورد ضرب و شتم قرار مي گيرند.
- زناني هستند كه از اعتماد به نفس وعزت نفس پايين تري برخوردارند و در ايفاي نقش مادري خود شكست خورده اند و ناموفق هستند . (پورقمي ، 1382: 142)
2-4-4- ويژگي هاي شخصيتي مردان خشن
معمولا افراد تمايل دارند كه ناراحتي هاي خود را روي نزديك ترين اشخاص به خود تخليه نمايند كه در اين ميان اعضاي خانواده در اولويت قرار مي گيرند چگونگي تعليم و تربيت خانوادگي مرد و سابقه زندگي آن در توليد خشم و رفتار خشونت آميز در زندگي زناشوئي او موثر است. البته برخي از آنها دچار يك حالت ساديسم هستند كه اين رفتار مكرر در آنها ديده مي شود. (محمدي : 1380، 89)
از جمله ويژگي هاي مردان خشن مي توان به عزت نفس پايين ، اعتماد به نفس بالا در اعمال خشونت به زنان ، اتكا عمل زشت خود و نسبت دادن آن به عنوان تنها واكنش كه در مقابل رفتار همسر انسان از خود نشان داده اند اشاره كرد.
2-5- انواع خشونت عليه زنان
در يك تقسيم بندي كلي خشونت ممكن است عليه انسان يا عليه طبيعت صورت گيرد. تقسيم بنديهاي ديگري كه از مقولة خشونت و زنان شده است، به قرار ذيل ميباشد:
الف ـ خشونت بر حسب زمان وقوع ميتواند قبل از تولد، نوزادي، كودكي، جواني و كهولت باشد.
ب ـ خشونت همچنين ميتواند در سطح جامعه و خانواده بروز نمايد.
ج ـ رفتار خشونت آميز در برخي موارد از سوي فرد بر خودش يا از سوي ديگري عليه وي ميباشد. از جمله خشونت هاي زنان عليه خودشان ميتوان به برخي جرائم و شبه جرائم (نظيرخودكشي، اعتياد، خود فروشي، جراحي هاي غيرضروري) اشاره نمود. جرم از مصاديق بارز خشونت ميباشد كه مخل آسايش و امنيت عمومي است.
دـ خشونت بر مبناي موضوع ميتواند روحي، جسمي، جنسي و اقتصادي باشد و در سطح خانواده و جامعه بروز نمايد:
2-5-1- خشونت رواني:
هر نوع رفتار و گفتار خشني است كه سلامت روحي و رواني فرد را با خطر مواجه نمايد و مصاديق آن عبارتند از: انتقاد ناروا، اهانت و تحقير، تمسخر، توهين، فحاشي، تهديد به ازدواج مجدد، تهديد به طلاق، اعمال مالكيت، قهر، سوء ظن و بدبيني ، حسادت بيمارگونه محدود كردن آزادي رفتار و حركات عدم آزادي در روابط اجتماعي با نزديكان و فاميل، عدم اجازه خروج از منزل، حبس اجبار به كارهاي خلاف طبع، تهديد به بچه دزدي، تهديد به تخريب دارايي هاي زن و فرزندان، سوء استفاده از فرزندان جهت اطاعت همسر، متلك گويي و اجبار به ديدن تصاوير و صحنه هاي خلاف عفت. (كار :1379: 353)
2-5-2- خشونت جسمي:
هر نوع رفتار خشني است كه از روي قصد و نيت منجر به آسيب و صدمات جسماني شود و مصاديق آن عبارتند از: ضرب و شتم، مشت زدن، گاز گرفتن، سيلي زدن، خفه كردن، ضربه با شي يا مشت، چاقو كشي، تيراندازي، مثله كردن، زنده به گور كردن، سقط به خاطر جنسيت، اسيد پاشي، آزار مادر به دليل جنسيت جنين، خودكشي اجباري، شكنجه و قتل.
نظرات شما عزیزان: