: مواضع کشورها در ارتباط با پدیده مهاجرت
اصولاً کشورها براساس وضعیت جمعیتی و جغرافیایی در برخورد با پدیده مهاجرت مواضع مختلفی را اتخاذ مینمایند.[1] برخی کشورها مانند کشور کانادا تنها یک موضع درخصوص پدیده مهاجرت اتخاذ مینماید. به طور کلی مواضع کشورها در برخورد با پدیده مهاجرت عبارتند از: کشورهای «مهاجرفرست یا مهاجرخیز» که به کشورهایی اطلاق میگردد که یا جمعیت آنها نسبت به مساحت کشورشان بیشتر است و یا آنکه شرایط زندگی و اشتغال اتباع آن کشورها در وضعیت مطلوبی قرار ندارد و بدین ترتیب اتباع آنها ناگزیر به مهاجرت به کشورهای دیگر هستند. کشور پاکستان را میتوان شاهد مثال این گروه دانست.[2] کشورهای «گذر مهاجرتی» به کشورهایی اطلاع میگردد که در خط سیر مهاجرانی که از کشورهای مبدأ به کشورهای مقصد در حرکتند واقع شدهاند. میتوان کشور ایران را شاهد مثال این گروه دانست که در خط گذر مهاجران آسیایی و آفریقایی به اروپا واقع شده است[3] و کشورهای «مهاجرپذیر»[4] به کشورهایی اطلاق میگردد که جمعیت آنان نسبت به مساحت کشورشان کمتر است و برای جلب بیگانگان به مملکت خویش شرایط آسانتری را در نظر میگیرند.[5] در حال حاضر کشورهای ایالات متحده آمریکا، استرالیا و کانادا بزرگترین کشورهای مهاجرپذیر دنیا به شمار میآیند.
- قسمت دوم: انواع مهاجرت و منابع آن[6]
مطابق تعریف لغوی «مهاجر» به شخصی که از وطن خود هجرت نماید و آن را ترک گوید و در سرزمین دیگر سکنی گزیند، اطلاق میگردد،[7] بنابراین تعریف حقوقی به فردی اطلاق میشود که اقدام به تغییر محل اقامت خود، ضمن عبور از مرزهای سیاسی برای مدت نسبتاً طولانی[8] به جهت ملاحظههای سیاسی، اقتصادی، جمعیتی، مذهبی، نژادی و یا معیشتی با رعایت تشریفات قانونی مینماید و کشور خود را به قصد مهاجرت به کشور مهاجرپذیر ترک میکند.[9]
همچنین مطابق تعریف لغوی «مهاجرت به اقدام جهت ترک دیار و اقامت در مکان دیگر اطلاق میشود»[10] از دیدگاه جامعهشناسی مهاجرت به مفهوم زندگی و پیشرفت یک جمعیت بیحرکت است[11] و بنابر تعریف حقوقی، رفتن از محلی به محل دیگر برای مدت طولانی که خواه این مدت محدود یا نامحدود باشد،[12] البته این اقدام متضمن عملی با آزادی انتخاب بوده و اساساً متفاوت از اعمالی از قبیل تبعید یا بردگی است.[13] با توجه به پیچیده بودن این موضوع، شناخت دقیق آن مستلزم تقسیمبندی انواع مهاجرت میباشد که این تقسیمات را میتوان براساس معیارهای متفاوت در نظر گرفت. در ذیل به بررسی اجمالی هر یک از تقسیمات متصور پرداخته خواهد شد.
1-2-1. مبحث الف: مهاجرت فردی[14] و گروهی[15]
اگر افراد با مسئولیت و ابتکار خود بدون هیچگونه حمایت یا فشاری اقدام به مهاجرت نماید، به عنوان مهاجرت فردی تلقی میگردد[16] خواه به صورت فردی و یا خانوادگی به این امر مبادرت کرده باشند. معمولاً سیر حرکت اینگونه مهاجرت، از سوی کشورهای کمتر توسعهیافته و یا در حال توسعه به سمت کشورهای توسعهیافته است، به بیان دیگر سیر حرکت این مهاجران از جنوب به شمال میباشد.[17]
تا اواخر قرن هفدهم میلادی اکثر مهاجرتها به صورت گروهی صورت میپذیرفت. این اقدام به دنبال جنگها، حملات و تجاوزات حکومتهای مستبد و جابر که تاریخ گویای آن است، حادث میشد.[18]
1-2-2. مبحث ب: مهاجرتهای اجباری[19] و اختیاری
این نوع از مهاجرت، براساس عوامل اجباری[20] از جمله فرار از تعقیب قانونی، بلاهای طبیعی، حوادث زیست محیطی یا شیمیایی یا اتمی و یا پروژههای توسعهای، فقر شدید[21] و به صورت مشهود به تبع جنگها شکل گرفته و افراد را مجبور به جابجایی کرده است.[22]
انسانها به منظور گریز از تعقیب، جنگهای نظامی و اختلافات سیاسی مجبور بودهاند از خانههای خود اعراض کنند و در پی مکانهای امن باشند، چرا که جنگ، کمتر مقابله بین نظامیان حرفهای است و بیشتر ستیزی طاقتفرسا بین نظامیان و شهروندان عادی میباشد. آمار کشتار مردم غیرنظامی در زمان جنگ از
5 درصد در آغاز قرن بیستم به 15 درصد در زمان جنگ جهانی اول و تا 65 درصد در زمان جنگ جهانی دوم و به بیش از 90 درصد در جنگهای دهه 1990 افزایش یافته است[23] و به دنبال همین جنگها مهاجرتهای اجباری و همچنین مفاهیمی چون پناهندگی و آوارگی به وجود آمدند که در مباحث آتی به بررسی آن پرداخته خواهد شد.
بعد از قرن هفدهم و با برقراری صلح نسبی در جهان، در راستای مهاجرت اجباری، مقوله جدید تحت عنوان مهاجرت اختیاری نیز شکل گرفت. هدف اصلی مهاجران گروه اخیر، تلاش در به دست آوردن زندگی بهتر،[24] از جمله فراهم نمودن فرصتهای شغلی در کشور مقصد بوده است.[25]
رشد فقر در جهان، افراد را وادار نمود تا جهت یافتن کار جابجا شوند. تصاویری از زندگی بهتر در دیگر نقاط جهان از طریق رسانههای جمعی که اکنون این رسانهها به دورترین نقاط و جوامع نیز رسیده است باعث آگاهی افراد شد. اختلافات گسترده در ثروت شمال و جنوب از یک طرف و نیاز به جوانان و نیروی کار ارزان در کشورهای شمال از طرف دیگر باعث تشویق مهاجرت به کشورهای اخیر میباشد.[26]
افراد جویای کار، اعضای خانواده آنها و دانشجویان بیگانه در این گروه جای میگیرند، این مهاجران به خواست خودتصمیم به مهاجرت میگیرند، البته هرچند ممکن است این افراد را فشارهای اقتصادی و یا سایر عوامل مجبور به جابجایی نموده باشد، ولی عموماً این افراد در گروه مهاجران اجباری جای نمیگیرند.
1-2-3. مبحث پ: مهاجرتهای قانونی (منظم)[27] و نامتعارف
مهاجران قانونی منظم و یا ثبت شده شامل کسانی میشوند که ورود، اقامت و استخدام آنها در کشور مهاجرپذیر توسط مراجع رسمی دولتی مجاز شمرده شده باشد.[28] مهاجرت قانونی از طرق مختلف و براساس مدت مهاجرت به صورت دائم یا ادواری[29] صورت میپذیرد که در ذیل به ذکر نام آنها اکتفا میکنیم. در ذیل اجمالاً به بررسی هریک از شاخههای مهاجرت نامتعارف میپردازیم.
1-2-4. مبحث ت: مهاجرت قانونی اعطائی (دائم):
این شیوه از مهاجرت خود منقسم بر سه حالت؛ مهاجرت قانونی از طریق سرمایهگذاری،[30] مهاجرت قانونی و دائمی متخصصین[31] و مهاجرت قانونی از طریق فامیلی[32] میباشد. به متقاضیان، حق مهاجرت دائم از طرف کشور مهاجرپذیر اعطاء میگردد.
1-2-5. مبحث ث: مهاجرت قانونی اکتسابی (ادواری)
در نوع دیگری از تقسیمات مهاجرت قانونی، که تحت عنوان مهاجرت غیردائم یا ادواری مطرح است، حق مهاجرت موقت توسط متقاضی از کشور مهاجرپذیر کسب میگردد. این شیوه نیز خود منقسم بر چهار حالت؛ مهاجرت موقت متخصصین،[33] مهاجرت قانونی ویژه خدمتکاران و پرستاران منازل[34]، مهاجرت قانونی از طریق اخذ پذیرش دانشجویی و تحقیقاتی[35] و مهاجرت توریستی[36] میباشد.
1-2-6. مبحث ج: مهاجرت غیرقانونی[37]
مطابق بند یکم ماده 13 اعلامیه جهانی حقوق بشر مقرر میدارد: «هرکس حق دارد که در داخل هر کشوری آزادانه عبور و مرور کند و محل اقامت خود را انتخاب نماید». به بیان دیگر آزادی حرکت از هر منطقه جغرافیایی به منطقه دیگر، یکی از حقوق غیرقابل انکار نوع بشر محسوب میگردد. ولی از قرن بیستم به بعد شاهد محدود شدن این حق به واسطه اعمال سیاستهای دولتها در ورود افراد به وسیله وضع قوانین داخلی به طور چشمگیر بودهایم و بدین ترتیب شاهد آن هستیم که حقوق داخلی بر حقوق نرم و قوامنیافته بینالمللی که به عنوان اعمال یکجانبه سازمان بینالمللی محسوب میگردند و فاقد هرگونه الزام حقوقی میباشند، مستولی گردیده است.[38]
درواقع مهاجرت غیرقانونی پاسخ معکوسی است که به دنبال تضادی که میان مهاجرت اختیاری و محدودیتهایی که در مهاجرت قانونی از طرف دولتها اعمال میگردد، بروز مینماید. افرادی که با شرایط نامناسب زندگی، فرصتهای بد و کمشغلی و سایر شرایط نامساعد دیگر روبرو هستند و امیدوارند تا از طریق مهاجرت این شرایط را بهبود بخشند،[39] در صورتی که با وجود قوانین و سیاستهای دولتها قادر نباشند به طور قانونی بر موانع مذکور فائق آیند به این نوع مهاجرت مبادرت میورزند.
اعمال محدودیتهای شدیدتر برای ورود قانونی مهاجران، موجب افزایش تعداد ورودهای غیرقانونی به کشورهای مهاجرپذیر شده است.[40] افرادی که اقدام به مهاجرت غیرقانونی مینمایند به ندرت شخصاً به این کار مبادرت میورزند و اغلب به قاچاقچیان انسان[41] متوسل میشوند. هرساله تعداد زیادی از مهاجران در هنگام ورود غیرقانونی از طریق خشکی یا دریا میمیرند؛ همچون حادثه غمانگیز غرق شدن 356 نفر در سواحل اندونزی در سال 2001 میلادی و همچنین خفه شدن مهاجران چینی در پشت یک کامیون در بندر دوور در انگلستان در سال 2000 میلادی[42]، که این موارد تنها نمونهای از عواقب تلخ این نوع از مهاجرت میباشد.
نظرات شما عزیزان: