اگرچه مهاجرت بشر برای مدت صدها هزار سال وجود داشته و دارد، «مهاجرت» در مفهوم مدرن به حرکت و کوچ افراد از یک ملیت – کشور به کشور دیگر، که در آنجا شهروند نیستند، محسوب می شود. مهاجرت به طور ضمنی به اقامت درازمدت اطلاق می شود اما با وجود این، مهاجرت فصلی کارگران و نیروی کار (به طور نمونه برای مدت کمتر از یک سال) اغلب به عنوان شکلی از مهاجرت به حساب
می آیند. میزان جهانی مهاجرت، در شرایط کامل بالا ولی در شرایط مرتبط پایین است. بر طبق آمار تخمینی سازمان ملل متحد در حدود ۱۹۰ میلیون مهاجر بینالمللی در سال ۲۰۰۵ وجود داشتهاست که 3% از کل جمعیت دنیا را شامل می شود. 98% بقیه جمعیت دنیا در کشورها و محلهایی زندگی میکنند که به دنیا آمدهاند یا به طور خانوادگی زندگی کردهاند.
عقاید جدید درمورد مهاجرت به توسعه و پیشرفت مربوط میشود مخصوصاً در قرن نوزدهم میلادی به ملیتها و کشورهایی با معیارهای مشخص شهروندی پاسپورت و کنترل دائم و مستمر مرزها وجود داشته است. شهروندی و تابعیت یک کشور-ملیت به یک نفر خارجی و بیگانه حق اقامت در آن کشور و منطقه میداد، ولی اقامت به خاطر مهاجرت منوط به شرایطی بود که توسط قانون مهاجرت تعیین میشود.
مهاجرت بدون تأیید رسمی میتواند طبق این قوانین یک خلاف تلقی شود و حتی اگر آن به عنوان خلاف تعریف نشود، دولتها معمولاً برای مهاجرت غیرقانونی بازداشت و حبس تعیین میکنند. در بیشتر موارد مهاجرت شرایط نژادی و فرهنگی مختلفی پیدا میکند. این مسئله باعث تنشهای اجتماعی ترس و واهمه از خارجی و برخورد و مقابله با هویت ملی و بومی در بسیاری از کشورهای توسعه یافته به حساب میآید.
کشورهای مهاجرپذیر نیز از نیروی کار مهاجران نفع میبرند. بسیاری از کشورهای صنعتی برای گردش اقتصاد خود به نیروی کار ارزان مهاجرین نیاز دارند. مهاجران به ویژه در بخشهای کشاورزی، ساختمان، رستورانداری، هتلداری، مراقبت از سالمندان، نظافت و خدمتکاری منازل مشغول به کار هستند. حتی در بعضی مواقع انجام کارهای اقامتی با محدودیتهایی همراه است و این امر به مهاجرت های غیر قانونی دامن می زند. درواقع در بحثهای مربوط به مهاجرت غالباً چنین جلوه داده میشود که مهاجرین خود را به زور به جوامع مرفهتر تحمیل میکنند. در این میان نه تنها به علل مهاجرت که ریشه بسیاری از آنان مناسبات اقتصادی جهانی است اشاره نمی شود بلکه در مورد منافع سرشاری که از راه مهاجرت قانونی و غیر قانونی نصیب سوداگران می گردد نیز سکوت می شود.
- مبحث الف: مهاجرت از گذشته تاکنون
«روزگاری ماکیاول فیلسوف قرن شانزدهم ایتالیا به دولتمردان اروپایی توصیه میکرد که برای استثمار کشورها؛ مؤثرترین راه فرستادن مهاجران است زیرا نه خطر عملیاتی نظامی و برخوردهای مسلحانه را دارد و نه در تاریخ از آن با تعبیر زشت «استعار» یاد میشود. مهمتر از اینها هزینه آن بسیار کمتر از عملیات نظامی است. در عمر چهارمیلیارد ساله کره زمین به گفته پرفسور ژ. برونوفسکی، از زمان پیدایش انسان اولیه تا عصر ما، مهاجرت در تمام مراحل مختلف تکامل آدمی نقش زندگیساز و تمدنساز داشته است.»[1]
براساس گزارش سازمان «سوپمی»[2] در پاریس که در چارچوب سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه اروپا در زمینه مهاجرت فعالیت دارد، این مطلب اذعان شده است که ورود مهاجران در بسیاری از کشورها تا سال 1992 میلادی مرتباً در حال افزایش بود، در سال 1993 میلادی دگرگونی شدیدی در این روند پدیدار گشت و از آن پس سیل مهاجران و پناهندگان رو به کاهش رفت ولی اکنون این سیلاب در سراسر دنیا بسیار آرامتر از آنچه که افراد بدبین پیشبینی کرده بودند و از آن هراس داشتند، در حال جریان است و بر اساس بسیاری از نشانهها روند صعودی پدیده مهاجرت را می توان در سال های آینده انتظار داشت.[3]
ولی اکنون مهاجرت یکی از ویژگیهای ضروری جهان معاصر میباشد. بازارهای یکپارچه جهانی، پیدایش شبکههای بینالمللی، رشد سریع تکنولوژی و ارتباط همه این عوامل با یکدیگر، سبب افزایش جابهجایی متخصصین و کارگران ماهر، سرمایهگذارها، خانوادههای این افراد، دانشجویان و توریستها شده است.[4]
مهاجرت امری چندبعدی و به شدت پیچیده است که با بسیاری از ابعاد زندگی مدرن ارتباط دارد به گونهای که در ادبیات تخصصی جاری از «صنعت مهاجرت»[5] یاد میشود؛ صنعتی که طیفی از تسهیلات رسمی و غیر رسمی را به بیش از 191 میلیون نفر جمعیت پرتنوع جامعه مهاجران ارائه میدهد و بیان شده است که سود سالانه این صنعت بیش از صنعت نفت است.[6] اگرچه بسیاری از افراد این گونه استدلال میکنند که درآمد مهاجران بینالمللی که از کشور مهاجرپذیر به کشور مهاجرفرست ارسال میگردد، نقش مهمی را در اقتصاد کشورهای مبدأ بازی میکند ولی نباید این واقعیت را نادیده پنداشت که تمام مهاجران این وجه را به کشور خودشان ارسال نمیکنند و همچنین اغلب این افراد به دلیل نداشتن کارهای دائمی در کشورهای مهاجرپذیر در ارسال تمام وجوه خود به کشور مبدأ دارای محدودیتهایی هستند ولی در هر حال این وجوه ارسالی بعد از سرمایهگذاری مستقیم، دومین منبع بزرگ سرمایهگذاری خارجی برای کشورهای درحال توسعه محسوب میگردد.[7]
درواقع کشورهای مهاجرفرست به وسیله کمکهای عمرانی دریافتی از کشورهای پیشرفته مهاجرپذیر به واسطه کارگران مهاجر خود، درآمد ارزی دارند؛[8] درواقع مهاجران میتوانند در توسعه کشور مبدأشان مشارکت نمایند حتی اگر آنها نتوانند به طور دائمی به کشور خود بازگردند و در آنجا حضور فیزیکی دائمی داشته باشند. درآمدی که به وسیله مهاجران در سراسر جهان به کشورهای مبدأ ارسال میگردد از رقم 102 میلیارد دلار در سال 1995 به مبلغ 232 میلیارد دلار در سال 2005 میلادی افزایش یافته است؛ همچنین وجوه ارسالی به کشورهای درحال توسعه از 58 میلیون دلار در سال 1995 به رقم 167میلیارد دلار در سال 2005 میلادی افزایش یافته است.[9] این میزان از وجوه دولتی و خصوصی سرمایهگذاری مستقیم خارجی فراتر بوده و در دهه اخیر تمام اهداف توسعه جهانی را برآورده کرده است.[10] پیام یونسکو[11] دیدگاه سازمان همکاری اقتصادی و توسعه[12] را در خصوص ارزآوری مهاجران به کشورهای مبدأ اینگونه نقل کرده است که «به باور سازمان همکاری اقتصادی و توسعه وجوه ارسالی کارگران مهاجر منبع درآمد عمدهای برای بسیاری از کشورهای درحال توسعه به شمار میرود.»
در ضمن اغلب مهاجران میتوانند به عنوان مکانیسم افزایش شهرت عمل نمایند. بدین مفهوم که پدیده مهاجرت میتواند تولیدات و خدمات کشورهای مبدأ را برای خریداران بالقوه در کشورهای مقصد عرضه نماید.[13] همچنین کارگران مهاجر غالباً مهارتهای فنی و مدیریتی را نیز به هنگام بازگشت به موطن خود همراه دارند که محاسبه ارزش آن فوقالعاده دشوار است. ضمناً نگرشهای تازهای که در زمینههایی چون آموزش و پرورش و دموکراسی نیز به همراه میآورند، از ارزش بالایی برخوردار است. متخصصانی که مهارتهای خود را در هنگام کار در خارج از کشور ارتقاء دادهاند با بازگشت موقتی و یا دائمی به کشور مبدأ زمینه انتقال تکنولوژی و مهارت را فراهم مینمایند. اغلب این افراد در دانشگاههای کشور مبدأ جذب و نسبت به تربیت سایر هموطنانشان تلاش می نمایند.
حقوق بینالملل حق افراد را در ترک یک کشور به رسمیت میشناسد، لیکن هیچ تعهد متناظری وجود ندارد که دیگر کشورها را وادار سازد که افراد را به کشور خود راه دهند. درنتیجه ویزای خروج در تمامی کشورها حذف شده است. لیکن ویزای ورود برای اتباع کشورهای خاص براساس قوانین نظامیافته ملی تحت عنوان حقوق مهاجرت اعمال میگردد.
ملکستیز، مسئول برنامههای مطالعات بینالمللی و حقوق بشر افغانستان و آسیای میانه که خود دارای تابعیت افغانی است، در مقاله خود تحت عنوان «قربانیان؛ پناهندگان، مهاجرین، بیجاشدگان و ما» در خصوص حقوق مهاجرت اشاره مینماید: «مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1952 گزارش مفصل هیأت حقوق بشر را استماع نموده و [قطعنامهای] را به منظور حمایت از حقوق مهاجرین به تصویب رسانید، براساس این سند مهاجر چنین تعریف گردیده است: واژه مهاجر به شخصی اطلاق میگردد که کشور بومی خود را به [دلیل] نبود و یا محدودیت شرایط اقتصادی و نبود شرایط رشد اجتماعی، ترک گفته و به کشور دیگری به منظور حصول مقاصد متذکره، همراه با فامیل و یا به تنهای جایگزین میگردد». در سایر اسناد بینالمللی معمولاً به چنین افرادی اصطلاح مهاجر اقتصادی[14] نیز گفته شده است. هجوم ترکهای مهاجر به اروپا پس از جنگ جهانی دوم، سرازیر شدن سیلی از هندوستانیهای تشنه به کار در بریتانیا، موجودیت میلیونها عرب در فرانسه و حضور یک میلیون و هفتصد هزار مهاجر تاجیکستانی در روسیه از مثالهای بارز مهاجرین اقتصادی میباشند…»
نظرات شما عزیزان: