پـوشش و حجـاب در آييـن يهـود
همه مورخان، از حجاب سخت زنان يهودی سخن گفتهاند[1]. ويل دورانت میگويد: گفتوگوی علنی ميان ذكور و اِناث، حتّی بين زن و شوهر از طرف فقهای دين ممنوع گرديده بود. .دختران را به مدرسه نمیفرستادند و در مورد آنها كسب اندكی علم را به ويژه چيز خطرناكی میشمردند. با اين همه، تدريس خصوصی برای اِناث مجاز بود.[2] نپوشاندن موی سر خلافی بود كه مرتكب آن را مستوجب طلاق میساخت.[3] زندگی جنسی آنان، علیرغمِ تعدد زوجات، به طرز شايان توجّه ، منزّه از خطايا بود. زنان آنان، دوشيزگانی محجوب، همسرانی كوشا، مادرانی پُرزا و امين بودند و از آنجا كه زود وصلت میكردند، فحشا به حدّاقل تخفيف پيدا میكرد.[4]
بدون ترديد مبنای حجاب در شريعت يهود، آيات تورات بود كه بر حجاب تأكيد مینمود. كاربرد واژه «چادُر» و «برقع» كه به معنای روپوش صورت است، در آن آيات، كيفيت پوشش زنان يهودی را نشان میدهد. تورات تشبه مرد و زن به يكديگر را نهی نموده، میگويد:متاع مرد بر زن نباشد و مرد لباس زن را نپوشد؛ زيرا هركه اين را كند، مكروه «يَهْوَه» خدای تو ست.[5] بیحجابی سبب نزول عذاب معرفی شده است؛
در كتاب مقدس، وجوب پوشاندن موی سر لزوم پرهيز از زنان فريبكار و بيگانه، نهی از لمس و تماس و واژه چادر نقاب و برقع آمده است؛ به عنوان نمونه در مورد عروس يهودا میخوانيم: پس رخت بيوكی را از خويشتن بيرون كرده، برقعی به رو كشيده و خود را در چادری پوشيد و به دروازه عينايم كه در راه تمنه است، بنشست.[6]
در «تلمود» اصلیترين كتاب فقهی كه به گفته ويلدورانت، اساس تعليم و تربيت يهود[7] است، نيز بر لزوم پوشاندن سر از نامحرمان، لزوم سكوت زن و پرهيز از هرگونه آرايش برای ساير مردها، پرهيز از نگاه زن به مردان بيگانه، اجتناب ازنگاه مرد به زنان نامحرمو لزوم پرهيز از هر امر تحريكآميز،[8] تأكيد شده است.
رعايت عفت و حجاب توسط زنان انبياء و بزرگان بنياسرائيل در تورات کنوني و تلمود کاملاً مشهود است؛ بطوري که عدم رعايت عفت را يکي از علل نزول عذاب الهي بر بنياسرائيل دانستهاند.
همان طور که در بررسي اين بخش ملاحظه نموديد، قانون سخت حجاب زنان يهودی به اعتراف مورخين غير قابل انکار است. تورات تشبه مرد و زن به يكديگر را نهی نموده، میگويد:متاع مرد بر زن نباشد و مرد لباس زن را نپوشد؛ زيرا هر كه اين را كند، مكروه «يَهْوَه» خدای تو ست.[9] بیحجابی سبب نزول عذاب معرفی شده است. طبق قوانين يهودي، عدم رعايت عفت عمومي داراي مجازات بوده و حجاب از ضروريات زندگي زنان خصوصاً متأهل است.
بند سوم:پـوشش و حجـاب در آييـن مسيحيـت
در آيين مسيحيت پوشش اهميت زيادي داشته و زنان معتقد به حضرت مسيح (ع) مي کوشيدند مانند حضرت مريم (س) موي خود را بپوشانند و با حجاب وارد جامعه شوند . نقاشان مسيحي ، به خصوص نقاشان قديمي تر ، تصوير حضرت مريم (س) را با پوشش و حجاب کامل مي کشيدند . هم چنين از گذشته تا زمان حاضر زنان راهبه و قديس يکي از کامل ترين حجاب ها را انتخاب کرده اند . اين امر نشان مي دهد که از نظر آنان ، داشتن حجاب ، به دينداري نزديک تر و در پيشگاه خدا پسنديده تر است.
مسيحيت نه تنها احكام شريعت يهود در مورد حجاب را تغيير نداد، بلكه قوانين شديد آن را استمرار بخشيد و در برخی موارد، قدم را فراتر نهاد و با سختگيری بيشتری وجوب حجاب را مطرح ساخت؛ زيرا در شريعت يهود، تشكيل خانواده و ازدواج امری مقدس محسوب میشد و طبق نوشته ويل دورانت، در سن بيست سالگی اجباری بود؛[10] اما از ديدگاه مسيحيت قرون اوّليه، تجرّد، مقدس شمرده میشد.[11] بنابر اين مسيحيت، برای از بين بردن زمينه هرگونه تحريك و تهييج، زنان را به صورت شديدتری به رعايت كامل پوشش و دوری از هر گونه آرايش و تزيين فراخواند. برابر متون تاريخی، چادر و روبند، برای همگان – حتّی برای خاتونهای اشراف – ضروری بود و در اعياد نيز كسی آن را كنار نمیگذاشت؛ بلكه با طلا و نقره و پارچههای زربفت آن را تزيين مینمودند و حتّی برای تفريح نيز با حجب و حيای كامل در مجالس انس و يا گردشهايی دور از چشم نامحرمان، شركت میجستند.
انجيل در موارد فراوان، بر وجوب حجاب و پوشش تأكيد و پيروانش را به تنزّه از اِعمال شهوت و عفاف فراخوانده است؛ در انجيل میخوانيم: همچنين زنان پير در سيرت متقی باشند و نه غيبتگو و نه بنده شراب زياده، بلكه معلمات تعليم نيكو تا زنان جوان را خِرَد بياموزند كه شوهر دوست و فرزند دوست باشند و خردانديش و عفيفه و خانهنشين و نيكو و مطيع شوهران خود كه مبادا كلام خدا متهم شود[12]
همچنين ای زنان، و شما را زينت ظاهری نباشد از بافتن موی و متجلّی شدن به طلا و پوشيدن لباس بلكه انسانيت باطنی قلبی در لباس غير فاسد، روح حليم و آرام كه نزد خدا گرانبهاست زيرا بدين گونه زنان مقدسه در سابق نيز كه متوكل به خدا بودند، خويشتن را زينت مینمودند.[13]
دستورات دينی پاپها و كاردينالهای مسيحی كه بر اساس آن پوشاندن صورت الزامی و تزيين موی سر و آرايش آن و تنظيم آنها در آيينه و سوراخ نمودن گوشها و آويختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قيمتی، رنگ نمودن مو و تغيير صورت ظاهری ممنوع بود، شدت بيشتری رانشان میدهد.[14]
در مسيحيت همانند اديان زرتشت و يهود، حجاب امري معمول و موردتاييداست.مسيحيت نه تنها احکام شريعت يهود در مورد حجاب را تغيير نداد بلکه از آن قدم فراتر نهاد. زيرادرشريعت يهود تشکيل خانواده و ازدواج امري مقدس محسوب ميشد اما در مسيحيت تجرد مقدس شمرده شد و لذا براي از بين بردن زمينه تحريک و تهييج جنسي، زنان به رعايت عفت کامل و دوري از هرگونه آرايش به صورت شديدتري فرا خوانده شدهاند.
مسيحيت با دستور تجرد و زندگي رهباني ،بر لزوم حجاب پوششي و رعايت عفت تاکيد فراوان دارد.و نه تنها پوشاندن صورت را الزامی کرد بلکه تزيين موی سر و آرايش آن و تنظيم آنها در آيينه و سوراخ نمودن گوشها و آويختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قيمتی، رنگ نمودن مو و تغيير صورت ظاهری را نيز ممنوع کرد.
گفتار سوم:حجاب وپوشش زن در ایران باستان
بند اول:فـرهنـگ و لبـاس ايـران باستـان در گـذر تاريـخ
برخی مدعی شده اند: «ارتباط عرب با ايران از موجبات رواج حجاب در قلمرو اسلام شد» و معتقدند كه «حجاب رايج ميان مسلمانان عادتی است كه از ايرانيان، پس از مسلمان شدنشان به ساير مسلمانان سرايت كرد». برخی ديگر نيزگفته اند:«حجاب ازملل غيرمسلمان روم و ايران به جهان اسلام واردشده است.»
تاريخ لباس و پوشاك از شاخه هاي شناخت فرهنگ ادوار گذشته هر تمدني است. مردان ايراني در تمامي ادواري كه نشانه هايي از پوشش آنها در دست داريم، نيز حجاب در معناي مخالف برهنگي را داشتند و اصولاً برهنگي در فرهنگ ايراني امري مذموم به شمار مي رفته است. شايد اين مفهوم را هنگام مقايسه با تمدنهاي همزمان با تمدن ايراني بهتر درك كنيم. بررسي پوشش مردان و زنان ايراني نه تنها ما را با ظاهر افرادي كه در گذشته زندگي مي كردند، آشنا مي كند، بلكه شناخت بسياري از مسايل مانند انواع بافته هاي نساجي نوع و طرح آنها و خيلي موارد ديگر را به ما مي دهد. ايرانيان از عهد كهن تا چندي پيش درباره لباس پوشيدن تغيير نگرش اساسي نداشته اند، اگر چه در گذر زمان سعي كرده اند شيوه لباس پوشيدن را متناسب با شرايط متغير زمانه خود هماهنگ سازند، ولي در مجموع متفاوت تر از ساكنان كشورهاي اروپايي بوده اند. سنگ نگاره هاي به جا مانده از عهد باستان هم نشان مي دهد كه جوامع شرقي از جمله ايران و مناطق ديگر همچون تمدن «تدمر» در سوريه علي رغم تأثيرپذيري از معماري يوناني و رومي، باز هم حال و هواي شرقي خود را حفظ كرده اند كه اين در سنگ نگاره ها و پيكرهاي تقريباً پوشيده از لباس به يادگار مانده از آن دوران خود را نشان مي دهد. تاريخ لباس بخشي از تاريخ تمدن است كه در آن تحولات شكل و فرم لباس از قديمي ترين ايام تا زمان خاصي مورد بررسي و مطالعه و تحقيق قرار مي گيرد و با تغيير اين نوع پوشاك رفتارهاي فرهنگي و اجتماعي آن جامعه نيز دستخوش تغيير و تحول مي گردد. در هر جامعه مطالعه اين بخش از تاريخ رازهاي نهفته اي در مورد مردم آن دوران را براي ما روشن مي سازد.
يكي از نكات جالب توجه در تمام نگاره هاي باستاني که می تواند موید اعتقاد ایرانیان باستان به بحث پوشش وحفظ عفاف بوده اند این است كه در هيچ نگاره ي انسان که از دوره هخامنشیان به جا مانده برهنه اي ديده نمي شود و اصولاً برهنگي از ديدگاه هخامنشيان بسيار زشت و قبيح بوده است. پروفسور گزن فون در كتاب «از زبان داريوش» در اين باره مي گويد: كوروش اين لباس را از مادها گرفته و تمام كاركنانش را متقاعد كرده تا آن را بر تن كنند وظاهراً معتقد بوده كه اين لباس نقص بدن اشخاص را مي پوشاند و آدمي را زيبا و بالابلند نشان مي دهد. .[15]
نظرات شما عزیزان: