پیشینه حجاب درمیان اقوام باستان تاکنون وحجاب درجامعه ایران امروز
مبحث اول:تاریخچه حجاب
مقولة پوشش و لباس از جملة مسائلي است كه همواره انسان در زندگي با آن در ارتباط بوده و بعنوان يك نياز ضروري و جزء جدائي ناپذير حيات خود، به آن نگريسته است. اين تعلق و نياز به پوشش و استتار بدن، در طول تاريخ بشري و درميان ملل و اقوام مختلف وجود داشته و امري كاملاً مشهود و بي نياز از تعريف است.
درواقع،از آنجايي که مطالعه پوشاک به يک علم مکمل محدود نمي شود، جـدا نمـودن آن از زمينه تاريخي اش عاقلانه نخواهد بودگرچه لباس به نيازهاي کلي انسانها مربوط ميشود،ويژگيهاي مختص هر دوره را نيز ارائه مي دهد،همچنين بي شک دربه دست آوردن خط مشي اصلي زندگي روز مره مردم هر دوره کمک کننده خواهدبود،بهره برداري اززندگي پيشينيان براي درک بهترموقعيت کنوني،مارا ياري مي کند.
تمام کساني که زندگي بشر و تحولات آن را مورد ارزيابي قرار داده اند، تصديق نموده اند که از آغاز پيدايش انسان هر يک از زن و مرد کوشيده است تا پوشش مناسب خود را تهيه کند.
شکل گيري پوشش در ميان اقوام مختلف داراي خاستگاهي مشترک بوده، اما در گذر زمان تحت تاثير عوامل گوناگون، هريک از اقوام نوعي خاص از پوشش را برگزيده اند که در واقع نماد تجربه تاريخي و فرهنگي آنان به شمار مي آيد.
پوشاک نيز همانند ساير پديده هاي زندگي از بدو پيدايش در طول تاريخ سير تکاملي خود را طي کرده و از صورت ابتدايي خود بيرون آمده است.
شرايط جغرافيايي و محيطي و آب و هوا، نحوه زندگي و اسكان و اوضاع اجتماعي ، جنگ ها و اوضاع سياسي و نوع حكومت،شرايط و اوضاع اقتصادي و پيشرفت هاي تكنولوژي، اعتقادات مذهبي و آداب و رسوم، نظام طبقاتي حاكم بر جامعه ، روابط فرهنگي، اقتصادي و سياسي، بر فرم لباس ها درجوامع مختلف موثر بوده اند.
گفتار اول:حجاب در اقوام باستان
در رابطه باحجاب وپوشش درمیان اقوام باستانی به ذکر نوع پوشش وظاهر اشخاص در دوقوم باستانی یونان وروم می پردازیم:
در دوران «مي سن ين»[1] همزمان با تمدن مصر،زنان،پيراهن دوخته شده چسبان،از پارچه اي که کيفيت آن مشخص نيست به رنگهاي درخشان مي پو شيدند.همراه با آن، يک دامن کمر چين دار که داراي چندين رديف چين افقي بود و تا مچ مي رسيد،بر تن مي کردند.با اين دامن کتي کوتاه پوشيده مي شد.جلو بالا تنه تا کمر کاملاً باز بود،به طوري که سينه عريان مي ماند.
دايره المعارف لاروس درباره پوشش زنان يونان باستان مي گويد: زنان يوناني در دوره هاي گذشته، صورت و اندامشان را تا روي پا مي پوشاندند. اين پوشش كه شفاف و بسيار زيبا بود، درجزاير كورس و امرجوس وديگر جزاير ساخته مي شد. زنان فنيقي نيز داراي پوششي قرمز بودند. سخن درباره حجاب ، در لابلاي كلمات قديمي ترين مولفين يوناني نيزبه چشم مي خورد، حتي « بنيلوب » (همسر پادشاه « عوليس» فرمانرواي ايتاك) نيز با حجاب بوده است . زنان شهر « ثيب » داراي حجاب خاصي بوده اند، بدين صورت كه حتي صورتشان رانيزبا پارچه مي پوشاندند. اين پارچه داراي دو منفذ بود كه جلوي چشمان قرار مي گرفت تا بتوانند ببينند.
در«اسپارته» دختران تا موقع ازدواج آزاد بودند، ولي بعد از ازدواج خود راازچشم مردان مي پوشاندند. نقش هايي كه برجاي مانده ، حكايت مي كند كه زنان سررا مي پوشانده، ولي صورت هايشان بازبوده است ، ووقتي به بازارمي رفتند ، برآنان واجب بوده است كه صورت هايشان را بپوشانند ، خواه باكره و خواه داراي همسر باشند. حجاب در بين زنان سيبري وساكنان آسياي صغير وزنان شهرماد ( وفارس وعرب) نيزوجود داشته است. زنان روماني ازحجاب شديدتري برخوردار بوده اند، به طوري كه وقتي ازخانه خارج ميشدند، با چادري بلندتمام بدن را تا روي پاها ميپوشاندند وچيزي ازبرآمدگيهاي بدن مشخص نميشد.[2]
يكي از تاريخ نويسان غربي نيزشواهد زيادي دال بروجود حجاب دربين زنان يونان وروم باستان آورده است. او درباره « الهه عفت » كه يكي ازخدايان يونان باستان است، مي گويد : « آرتميس » ، الهه عفت است و عالي ترين نمونه ( والگو براي) دختران جوان به شمار مي آيد. داراي بدني نيرومند و ورزيده وچابك وبه زيور عفت وتقوا آراسته است.[3]
اين مورخ درجاي ديگر مي گويد: « زنان فقط درصورتي مي توانند خويشان ودوستان خود راملاقات كنند ودرجشن هاي مذهبي و تماشاخانه ها حضور يابند كه كاملا درحجاب باشند.[4]
گفتار دوم:حجاب در میان ادیان الهی
گرايش به پوشش وعفاف درميان زنان و مردان به صورت يک اصل پسنديده مطرح بوده و کم تر قوم وملتي است که زنان آن پوشش مناسبي نداشته باشند. تفاوتها مربوط به چگونگي وحدود آن بوده است .
اما ميزان و شکل آن رابطه ي مستقيمي با اخلاق و فرهنگ جوامع داشته و دارد . در سرزمين هاي مختلف ، انسان هايي که به ارزش هاي اخلاقي اعتقاد بيشتري داشته اند ، از پوشش کامل تر و متين تري استفاده کرده اند و هر قدر سطح ارزش هاي اخلاقي در آن جوامع پايين آمده ، پوشش مردان و زنان نيز در سطح پايين تري قرار گرفته و شکل نامناسبي پيدا کرده است .
حجاب و پوشش در تمام اديان و مذاهب وجود دارد. از آن جهت که تحت هيچ آموزش يا فرماني از جانب خداوند يا فرشته وحي و يا تذکر هريک به ديگري صورت گرفته است، بيانگر فطري بودن پوشش در انسان است و ثابت مي کند که لباس و پوشش، به تدريج و بر اثر تمدن ها ايجاد نشده است، بلکه انسان هاي نخستين، يا به تعبير بهتر، نخستين انسان ها، به طور فطري بدان گرايش داشته اند. و بنا به گواهي متون تاريخي، در اکثر قريب به اتفاق ملت ها و آيين هاي جهان، حجاب در بين زنان، معمول بوده است. . اگر به لباس ملي کشورهاي جهان بنگريم، به خوبي حجاب و پوشش زن را در آن مي بينيم. دقت در لباس ملي کشورها ما را از ورق زدن کتب تاريخي براي يافتن ملل و اقوامي که زنان آنها داراي حجاب بوده اند، بي نياز مي سازد و به خوبي اثبات مي کند که حجاب در ميان اکثر ملت هاي جهان، معمول بوده و اختصاص به مذهب يا ملت خاصي نداشته است. تمام اديان آسماني، حجاب و پوشش زن را واجب و لازم شمرده اند و جامعه بشري را به سوي آن دعوت کرده اند؛ زيرا لزوم پوشش و حجاب به طور طبيعي در فطرت زنان به وديعت نهاده شده است و احکام و دستورهاي اديان الهي هماهنگ و همسو با فطرت انساني تشريع شده است، پس در همه اديان الهي پوشش و حجاب زن واجب گشته است. در اديان زرتشت، يهوديت، مسيحيت و اسلام، حجاب زنان امري لازم بوده است.
بند اول:پـوشش وحجـاب در آييـن زرتشت
پژوهشها نشان میدهد كه زنان ايران زمين از زمان مادها كه نخستين ساكنان اين ديار بودند، دارای حجاب كاملی، شامل پيراهن بلند چيندار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند بر روی لباسها بودهاند.[5] اين حجاب در دوران سلسلههای مختلف پارسها نيز معمول بوده است.[6] بنابر اين، در زمان بعثت زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ايرانی از حجابی كامل برخوردار بودهاند. برابر متون تاريخی، در همه آن زمانها پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رايج بوده است و زنان هر چند با آزادی در محيط بيرون خانه رفت و آمد میكردند و همپای مردان به كار میپرداختند، ولی اين امور با حجاب كامل و پرهيز شديد از اختلاطهای فسادانگيز همراه بوده است.
جايگاه فرهنگی پوشش در ميان زنان نجيب ايرانزمين به گونهای است كه در دوران سلطه كامل شاهان، هنگامی كه خشايارشاه به ملكه «وشی» دستور داد كه بدون پوشش به بزم بيايد تا حاضران، زيبايی اندام او را بنگرند، وی امتناع نمود و از انجام فرمان پادشاه سر باز زد و به خاطر اين سرپيچی، به حكم دادوَران، عنوان «ملكه ايران» را از دست داد.[7]
در زمان ساسانيان – كه پس از نبوت زرتشت است – افزون بر چادر، پوشش صورت نيز در ميان زنان اشراف معمول شد. به گفته ويل دورانت پس از داريوش، زنان طبقات بالای اجتماع، جرأت نداشتند كه جز در تختِ روانِ روپوش دار از خانه بيرون بيايند و هرگز به آنان اجازه داده نمیشد كه آشكارا با مردان آمد و رفت كنند. زنان شوهردار حق نداشتند هيچ مردی حتی پدر و برادرشان را ببينند. در نقشهايی كه از ايران باستان بر جای مانده است، هيچ صورت زنی ديده نمیشود و نامی از ايشان نيامده است.[8]
تجليّات پوشش در ميان زنان ايران چنان چشمگير است كه برخی از انديشمندان و تمدننگاران، ايران را منبع اصلی ترويج حجاب در جهان معرفی كردهاند.[9]
از آنجا كه مركز بعثت «اشو زرتشت» ايران بوده است و آن حضرت در زمينه اصل حجاب و پوشش زنان در جامعه خويش كمبودی نمیديده است، با تأييد حدود و كيفيت حجاب رايج آن دوران، كوشيد تا با پندهای خود ريشههای درونی حجاب را تعميق و مستحكم نموده، عامل درون را ضامن اجرا و پشتوانه استمرار و استواری حجاب معمول قرار دهد.
بر اساس آموزههای دينی، يك زرتشتی مؤمن، بايد از نگاه ناپاك به زنان دوری جويد و حتی از به كارگيری چنين مردانی خودداری كند. در اندرز «آذربادماراسپند» مؤبد موبدان آمده است: «مرد بدچشم را به معاونت خود قبول مكن».[10]
در کيش آريايي زنان محجوب و محترم بوده اند زنان ايراني براي حفظ حيثيت طبقه ممتاز و ايجاد حدودي که آنان را از زنان عادي و طبقه چهارم امتياز دهد صورت خود را مي پوشاندند و گيسوان خود را پنهان مي داشتند لذا محجوب بودن « پوشش صورت » به زنان برتر جامعه اختصاص داشته است در نقاشيها و کنده کاريهاي باستاني ايران بسيار کم از زن تصويري به چشم مي خورد اگرچه زنان کد بانوي خانه و مدير و مدبر امور خانواده بودند ولي حفظ حرمت ايشان با پوشيده داشتن ايشان رعايت مي شد تا پاکدامني آنها حفظ شده و از هر آسيبي در امان باشند.[11]
نظرات شما عزیزان: