دانلود پایان نامه های رشته حسابداری همه گرایش ها

دانلود متن کامل پایان نامه های رشته حسابداری همه گرایش ها (بورس اوراق بهادار-حسابداری دولتی مالی صنعتی)

به وبلاگ من خوش آمدید

:: اسپرت اریو
:: اپشن اریو z300
:: کادو تولد

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دانلود پایان نامه های رشته حسابداری همه گرایش ها و آدرس thesis-accounting.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:








پایان نامه شناخت فرهنگ حاکم در قوه قضائیه- مرکز امور شوراهای حل اختلاف

مطالعات و تحقیقات خارجی

  • پارول بیهاتی[۱]، در سال ۲۰۱۲، در تحقیقی تحت عنوان ” بررسی تأثیر فرهنگ‌سازمانی بر عملکرد” باهدف ارزیابی تجربی تأثیر فرهنگ‌سازمانی در عملکرد کارکنان و همچنین بهره‌وری سازمانی با استفاده از شرکت‌های خصوصی در منطقه saurasta (در هند)، که از طریق روش تحقیق پیمایشی انجام‌گرفته است؛ نشان داد رابطه مثبتی میان فرهنگ‌سازمانی و عملکرد کارکنان در شرکت‌های انتخابی وجود نداشته است؛ و
  • اولو اوجو[۲]، در سال ۲۰۰۸، تحقیقی تحت عنوان “تأثیر فرهنگ‌سازمانی بر رفتار کاری کارکنان” را انجام داده است. پاسخ‌دهندگان با استفاده از تکنیک‌های نمونه‌گیری طبقه‌ای و تصادفی ساده انتخاب‌شده‌اند. نتایج نشان داده است که ۸۴% از پاسخ‌دهندگان معتقدند که فرهنگ‌سازمانی و رفتار کاری کارکنان باهم ارتباط معناداری دارند.
    • قلمرو تحقیق
      • قلمرو موضوعی تحقیق

قلمرو موضوعی تحقیق مؤلفه‌های مربوط به مدیریت رفتار سازمانی، فرهنگ‌سازمانی و عملکرد می‌باشد.

  • قلمرو مکانی تحقیق

قلمرو مکانی تحقیق سازمان قوه قضاییه- مرکز امور شوراهای حل اختلاف می‌باشد.

  • قلمرو زمانی تحقیق

قلمرو زمانی تحقیق از بهمن‌ماه ۱۳۹۲ تا مرداد ۱۳۹۳ می‌باشد.

  • جامعه و نمونه آماری

جامعه آماری این پژوهش عبارت‌اند از کلیه کارکنانی که در قوه قضائیه تهران- مرکز امور شوراهای حل اختلاف، به فعالیت مشغول هستند؛ که تعداد اعضای جامعه ۵۷ نفر می‌باشد و نیازی به نمونه‌گیری نخواهد بود.

  • روش تحقیق

این پژوهش بر اساس هدف، کاربردی و بر اساس روش انجام تحقیق از نوع توصیفی-مطالعه موردی می‌باشد.

 

  • ابزار جمع‌آوری داده‌ها

در این تحقیق اطلاعات موردنیاز از دو طریق جمع‌آوری‌شده است:

  1. فیش‌برداری، برای جمع‌آوری اطلاعات کتابخانه‌ای؛ و
  2. پرسشنامه، برای جمع‌آوری اطلاعات میدانی.
    • روش‌های تجزیه‌وتحلیل اطلاعات

تجزیه‌وتحلیل داده‌ها در دو سطح صورت پذیرفته است:

  1. آمار توصیفی (درصد، فراوانی، میانگین و انحراف معیار)؛ و
  2. آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون و آزمون فریدمن).
    • مراحل انجام تحقیق

مراحل انجام تحقیق به شرح زیر می‌باشد:

  1. جمع‌آوری ادبیات موضوعی با بهره‌گیری از کتاب‌ها، مجلات و سایت‌های اطلاع‌رسانی؛
  2. تدوین ادبیات موضوعی تحقیق؛
  3. تهیه و تنظیم پرسشنامه بر اساس ادبیات موضوع؛
  4. توزیع پرسشنامه؛
  5. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها؛ و
  6. نتیجه‌گیری و ارائه پیشنهادهای لازم.
    • تعریف عملیاتی واژگان
      • فرهنگ‌سازمانی

فرهنگ‌سازمانی به سیستمی از معانی مشترک که به وسیله یک سازمان حفظ می‌شود و یک سازمان را از سازمان‌های دیگر جدا می‌کند، اطلاق می‌شود. این سیستم از معانی مشترک و مجموعه‌ای از ویژگی‌های کلیدی تشکیل‌شده است که سازمان برای آن ارزش قائل است (رابینز [۳]، ۱۹۹۱).

در این پژوهش برای فرهنگ‌سازمانی، دوازده مؤلفه زیر در نظر گرفته‌شده است:

  1. نوآوری فردی: میزان مسئولیت، آزادی و استقلالی که افراد درون یک فرهنگ دارا هستند؛
  2. تحمل مخاطره: حد و حدودی که کارکنان، پیشرفت و نوآوری را دوست داشته و مخاطره می‌پذیرند؛
  3. جهت‌دهی: میزانی که سازمان اهداف و انتظارات عملکرد را به‌صورت واضح و روشن بیان می‌دارد؛
  4. یکپارچگی و وحدت: واحدهای درونی سازمان چقدر تمایل دارند به شیوه یکسان و هماهنگ عمل کنند؛
  5. روابط مدیریت: مدیران تا چه حدی با زیردستان ارتباط برقرار کرده و از آن‌ها حمایت می‌کنند؛
  6. کنترل: سازمان تا چه حدی برای سرپرستی و کنترل رفتار کارکنان، به قوانین و مقررات و سرپرستی مستقیم متوسل می‌شود؛
  7. هویت: تا چه حدی اعضای سازمان، خود را با کل سازمان یکی دانسته و از آن کسب هویت می‌کنند؛
  8. سیستم پاداش: تا چه حدی، پرداخت (نظیر حقوق، ارتقاء) بر اساس معیار عملکرد کارکنان صورت می‌گیرد؛
  9. تحمل تعارض: میزانی که کارکنان تشویق می‌شوند که عیناً تعارضات و انتقادات را بپذیرند؛ و
  10. الگوهای ارتباطات: تا چه حدی ارتباطات سازمانی به سلسله‌مراتب رسمی فرماندهی سطح بالای سازمان، مرتبط می‌شود.
  11. تحول سازمانی: میزانی که کارکنان در سازمان، در برابر تغییر مقاومت می‌کنند.
  12. نتیجه گرایی: میزانی که کارکنان در سازمان، به نتیجه نهایی کار اهمیت می‌دهند.
    • عملکرد

هرسی و بلانچارد معتقدند عملکرد سازمانی عبارت است از دستیابی یا فراتر رفتن از اهداف سازمانی و اجتماعی و انجام مسئولیت‌هایی که بر عهده افراد گذاشته‌شده است (خردمند و ناظم، ۱۳۸۹). در این پژوهش عملکرد شامل مؤلفه‌های زیر می‏باشد:

  1. کیفیت کاری: دقت، مهارت، صداقت، بهداشت و نظافت؛
  2. کمیت کاری: نتایج کار، وظایف و مسئولیت‌های شغلی، انجام دادن کارهای اضافی و ضروری؛
  3. وابستگی سازمانی: به‌کارگیری روش‌های صحیح کار کردن، ابتکار، وقت‌شناسی و حضور در محل کار؛ و
  4. طرز برخورد: رفتار با سازمان، شغل و همکاران و نحوه مشارکت در کارها می‌باشد (سعادت، ۱۳۷۵).

[۱] – PARUL BHATI

[۲] – Olu Ojo

[۳] -Robbins

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



نوشته شده توسط admin در جمعه 8 مرداد 1395

پایان نامه فرهنگ‌سازمانی بر عملکرد کارکنان قوه قضائیه مرکز امور شوراهای حل اختلاف

فرهنگ سازمانی

  • مفهوم فرهنگ

در آثار کهن ایران واژه فرهنگ به معنی ادب و تربیت به‌کاررفته است که با پسوند “ستان”، به‌صورت فرهنگستان و به معنی دبستان، و مکتب آمده است. مفهوم فرهنگ، از واژه‌هایی است که در جامعه‌شناسی متولدشده و به علم مدیریت راه‌یافته و در وادی مدیریت در چهره سازمان و کارکنان آن، مورد بررسی قرارگرفته است (فیض پور و همکاران، ۱۳۸۹).

فرهنگ واژه‌ای است که علمای علم اجتماع و پژوهشگران رشته مردم‌شناسی آن را به کار می‌برند. این واژه از گسترش وسیعی برخوردار است و آن‌چنان مفید واقع‌شده که آن را در سایر علوم اجتماعی نیز به کار می‌برند. توجه انسان‌شناسان و جامعه‌شناسان و فلاسفه به فرهنگ و فرهنگ‌شناسی سبب ارائه تعاریف گوناگونی از این مقوله مهم انسانی شده است، به‌نحوی‌که گفته می‌شود تاکنون بیش از ۳۰۰ تعریف از فرهنگ ذکرشده است.

واژه فرهنگ از دو جزء ” فر” و “هنگ” تشکیل‌شده است. ” فر” به معنی نیروی معنوی، شکوه، عظمت، جلال و درخشندگی است. علاوه بر این ” فر” پیشوند است که در این صورت به‌جای معنی جلو، بالا و پیش می‌نشیند. در اینجا ” فر” در معنی پیشوند به‌کاربرده می‌شود. “هنگ” از ریشه اوستائی Thanga (سنگ) به معنی کشیدن، سنگینی، وزن، گروه و وقار می‌باشد. معنی ترکیبی این دو واژه بیرون کشیدن و بالا کشیدن است که منظور از آن بیرون کشیدن مجموع دانستنی‌ها و نیروها و استعدادهای نهفته افراد یک ملت برای پربار کردن پدیده‌ها و خلاقیت‌های ناشناخته آدمی است.

در اصطلاح بین‌المللی واژه کالچر (Culture)، از واژه لاتینی کالچورا (Cultura)، گرفته‌شده که خود از کالچورر(Culturer)، به معنی پروراندن، رویاندن، باروری و یا پرداخت و آرایش زمین و درخت است. اصطلاح اگریکالچر (Agreculture)، به معنی کشاورزی از همین ریشه است.

فرهنگ اساساً مقوله‌ای بشری است، در نتیجه هر دانشی که درصدد مطالعه آن برآید، ناچار است جنبه‌های مختلف موجود در حیات و افعال و عملکرد بشر را که در این مقوله تبلور ضمنی یافته است، موردنظر قرار دهد. فرهنگ به‌عنوان یک کلمه مفهومی، هزاران سال توسط مردم شناسان، جامعه شناسان، تاریخ نویسان و فلاسفه مورد بحث و بررسی قرارگرفته است. مفهوم فرهنگ در ایران پیشینه طولانی دارد، و این امر را می‌توان در بررسی و مطالعه آثار نویسندگان و پژوهشگران این سرزمین بدست آورد.

یکی از مبانی اساسی علوم رفتاری با رشته انسان‌شناسی آغاز می‌شود و یکی از رشته‌های فرعی انسان‌شناسی، انسان‌شناسی فرهنگی است که با مطالعه رفتار سازمانی ارتباط نزدیک دارد. انسان‌شناسی فرهنگی با رفتار مکتسبه انسان‌ها که از فرهنگ آن‌ها تأثیر می‌گیرد و نیز با فرهنگ متأثر از این رفتار سروکار دارد. درواقع بدون فهم عمیق ارزش‌های فرهنگی جامعه نمی‌توان رفتار سازمانی را به درستی فهمید.

نقشی که فرهنگ در رفتار انسان ایفا می‌کند، یکی از مهم‌ترین مفاهیمی است که در علوم رفتاری وجود دارد؛ هرچند تاکنون به‌طور کامل مورد ارزیابی قرار نگرفته است. فرهنگ آنچه را که انسان یاد می‌گیرد و نیز نحوه رفتار او را تعیین می‌کند. در مورد چگونگی بوجود آمدن فرهنگ باید ذکر شود که فرهنگ پدیده‌ای است که از خواسته‌های طبیعی و نیروهای اجتماعی سرچشمه می‌گیرد. جغرافیای منطقه، تاریخ و رویدادهای قوم، زبان و ادبیات رایج در میان مردم، دین و مذهب، اقتصاد و شیوه معیشت مردم در پیدایش فرهنگ اثر گذاشته و در ترکیبی سازگار با یکدیگر، مجموعه‌ای از ارزش‌ها و باورهای چیره را پدید می‌آورند که بر رفتار انسانی تأثیر می‌گذارد و ارتباط میان مردم را آسان می‌سازد (کاویانی، ۱۳۹۰).

کاربرد اصلی فرهنگ در دو زمینه است. در یک زمینه، فرهنگ در گسترده‌ترین معنی می‌تواند به فرآورده‌های تمدنی پیچیده و پیشرفته اشاره داشته باشد که چنین معنایی به مواردی مانند ادبیات، هنر و فلسفه، دانش و فن شناسی بازمی‌گردد و آشنایی و برخورداری از ظرافت‌های زندگی و قدرشناسی و خشنودی برگرفتن از آن‌ها را نمایان می‌سازد. ازاین‌رو فرهنگ در این معنی به فرهیختگی انسان اشاره دارد و آموختگی‌های وی را نشان می‌دهد. فرهنگ در این معنا همان Education یا Civilization می‌باشد. در زمینه دیگر، فرهنگ از سوی مردم شناسان و دیگر کسانی که انسان را بررسی می‌کنند به کار می‌روند و در این معنی به آفریده‌های اندیشه، عادات و اشیا مادی اشاره دارد که در پی انباشت آن‌ها سازگاری پیچیده‌ای بین انسان و محیط طبیعی وی پدید می‌آید، که در این معنا فرهنگ همان Culture است. به سخن دیگر فرهنگ به کلیتی پیچیده از اندیشه‌ها و چیزها اشاره دارد که انسان در تجربه گذشته خود پدید آورده است و همه باورها، ارزش‌ها، آرمان‌ها، هنرها و فنون و آداب جامعه را در برمی‌گیرد و ساخت و کیفیت کاری را نمایان می‌سازد. فرهنگ برای جامعه انسانی همان حکمی را دارد که شخصیت برای فرد انسان دارد (فیض پور و همکاران، ۱۳۸۹).

فرهنگ عامل مهمی است که تعیین‌کننده دیدگاه‌ها و اقدام‌های مدیریتی است و بر عملکرد مدیریت اثر می‌گذارد. آشنایی با ویژگی‌های سایر فرهنگ‌ها و پاسخگویی به این پرسش که فرهنگ چرا و چگونه بر رفتار اثر می‌گذارد، از اساسی‌ترین مسائلی است که مدیریت شرکت‌ها و سازمان‌ها با آن مواجه‌اند. اساساً فرهنگ عامل تعیین‌کننده رفتار و ابزاری لازم برای درک فراگیر مدیریت است. به‌طورکلی فرهنگ به نوع درک انسان از جهانی که در آن زندگی می‌کند اشاره دارد. رونن (Ronen) معتقد است فرهنگ معرف دیدگاه‌ها و رفتار است. به‌عبارت‌دیگر، فرهنگ بیانگر روش مشترک بودن، ارزیابی کردن و انجام دادن است که از یک نسل به نسل دیگر منتقل می‌شود. فرهنگ دربرگیرنده مفهومی اخلاقی است و مشخص می‌سازد که برای هر گروه چه چیز درست یا نادرست است. فرهنگ، عامل مشترک در مورد همه اعضای یک گروه است و بنیان اساسی زندگی اجتماعی و گروهی به شمار می‌آید. به گفته هافستد (Hofstede) اساس فرهنگ، برنامه‌ریزی فکری جمعی است. درواقع فرهنگ در میان اعضای یک منطقه، جامعه یا گروه مشترک است و وجه افتراق آن‌ها با اعضای دیگر مناطق، گروه‌ها و ملت‌ها شمرده می‌شود (ایران زاده،۱۳۷۷).

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



نوشته شده توسط admin در جمعه 8 مرداد 1395

پایان نامه بررسی رابطه میان میزان مشتری گرایی و موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری
  • تعریف تکنولوژی CRM:

مندوزا و همکاران[۱](۲۰۰۷) و هانسوتیا[۲] (۲۰۰۲)، سیستم های تکنولوژی CRM را به عنوان یک جزء کلیدی در اجرا موفق CRM تعریف کرده اند. کالمتا[۳](۲۰۰۶) اظهار داشت که سیستم های تکنولوژیکی CRM مزایای بیشماری را برای شرکت ها به همراه دارد، از آنجایی که آنها یک دیدگاه واحد از مشتریان عرضه می دارند مدیر با مشتریان در یک روش یکپارچه صرفنظر از کانال های ارتباطی استفاده شده ارتباط برقرار می کند و به شرکت جهت بهبود بهره وری و اثربخشی فرآیندهای مرتبط  با روابط مشتری کمک می کنند. سین و همکاران بیان نمودند که سیستم های نرم افزار CRM، شرکت ها را قادر می سازند تا یک خدمت خاص با کیفیت عالی و کمترین هزینه را ارائه دهند بنابراین اکثر فعالیت های مشتری محور بدون تکنولوژی صحیح ممکن نخواهد بود(گریدو- مورنو و پادیلا- ملندز[۴]،۲۰۱۱). تکنولوژی مورد استفاده در CRM قابلیت جمع آوری، ذخیره، نگهداری و توزیع دانش مشتری در کل سازمان و همچنین آنالیز داده های مشتری جهت تعیین الگوهای خرید وی، رفتار مشتری، توسعه مدل های پیش بینی، پاسخگویی سریع، ارتباطات موثر و منحصر به فرد و امکان ارائه خدمات بهتر برای مشتریان خاص را فراهم می آورد. سازمان­ها می توانند با بکارگیری تکنولوژی در راستای بهبنه سازی تعاملات با مشتری با یادگیری از تعاملات گذشته دید ۳۶۰ درجه ای از مشتری جهت بهینه سازی روابط آتی داشته باشند (چن و پپوویچ،۲۰۰۳).

  • تعریف عوامل سازمانی :

سین و همکاران(۲۰۰۵) این متغیرها را جنبه هایی از کار با مدیریت منابع انسانی، ساختار سازمانی، و تخصیص منابع تعریف نمودند (گریدو- مورنو و پادیلا- ملندز،۲۰۱۱). عامل انسانی مهم است، از آنجایی که حتی با بهترین فرآیندهای تعریف شده و پیشرفته ترین تکنولوژی ارتباط بین مردم هنوز نقش تعیین کننده در اجرای هر استراتژی تجاری دارد (مندوزا، ماریوس، پرز و گریمن[۵]،۲۰۰۷). به همین دلیل عواملی مانند آموزش کارکنان و انگیزه و ایجاد سیستم های پاداش مناسب در مشارکت کارکنان در اجرای این نوع استراتژی تعیین کننده خواهند بود. علاوه بر این، فرهنگ سازمانی نقش کلیدی نیز در KM بازی خواهد کرد. چشم انداز سازمان، قوانین، ساختار و سیستم پاداش از عوامل مستقیم انتقال دانش در شرکت است (ریچرلا و هو[۶]،۲۰۰۶). ساختار سازمانی نیز یکی از ابعاد سازمان است، بعضی از اندیشمندان سازمان و مدیریت از جمله رابینز ساختار سازمانی را نحوه تقسیم کارها و فعالیت ها و هماهنگی و ترکیب این کارها و فعالیت ها میدانند (رابینز،١٣٧٨). ساختار سازمانی چهارچوب روابط حاکم بر مشاغل، سیستم ها و فرایندهای عملیاتی و افراد و گروههایی است که برای نیل به هدف تلاش می کنند. ساختار سازمانی مجموعه راههایی است که کار را به وظایف مشخص تقسیم می کند و هماهنگی میان آنها را فراهم می­کند (مینتزبرگ[۷]،۱۹۷۹). تخصیص منابع عبارتست از تقسیم و توزیع خدمات و امکانات بین مردم و برنامه های موجود و استفاده بهینه از منابع زمانی صورت می پذیرد که ارائه خدمات بر اساس نیازهای واقعی صورت پذیرد نه بر اساس خواسته ها.

  • تعریف مدیریت ارتباط با مشتری:

به همه فرآیندها و فناوری هایی گفته می­شود که در شرکت ها و سازمانها برای شناسایی، ترغیب، گسترش، حفظ و ارائه خدمات بهتر به مشتریان بکار می رود. اصول مدیریت ارتباط با مشتری چگونگی ایجاد موفق یک سیستم و اجرای آن را از شروع و اجرای اولیه یک چنین سیستمی تا نگهداری آن در زمانهای مختلف برای ارتباط با مشتریان بیان می کند. سازمانها با استفاده از مدیریت ارتباط با مشتری می توانند چرخۀ فروش را کوتاهتر، وفاداری مشتری را بیشتر و ایجاد روابط نزدیکتر و درآمد بیشتر نمایند و با کمک آن می­توان مشتریان موجود را حفظ و مشتریان جدید را جذب نمود. مدیریت ارتباط با مشتری یک استراتژی بازرگانی است که هدف آن ایجاد و توسعه روابط ارزشمند با مشتری بر اساس دانش می باشد. مدیریت ارتباط با مشتری یک فرآیند تجاری است که با تکیه بر تمام مشخصات مشتری، به شناسایی الگوی رفتاری مشتری می پردازد و منجر به ایجاد دانش مشتری می گردد. مدیریت ارتباط با مشتری روابط را با مشتری شکل می دهد و برداشت او را از محصولات یا خدمات سازمان متاثر می سازد. مدیریت ارتباط با مشتری از یک دیدگاه توسط چهار عنصر از یک چهارچوب تعریف شده است: دانش، هدف، فروش و خدمت (ریجیسک[۸]،۲۰۰۲). مدیریت ارتباط با مشتری هستۀ استراتژی های کسب و کار است که ادغام فرآیندهای داخلی و وظایف و شبکه های خارجی به منظور ایجاد و توسعه ارزش برای مشتریان هدف و در نهایت افزایش سود است. هدف نهایی از انجامCRM  افزایش عملکرد کسب و کار است. مینگ و چن (۲۰۰۲) فعالیت های CRM را به سه دسته اصلی تقسیم میکند:

  • خدمات اینترنتی
  • پشتیبانی مشتری
  • پشتیبانی بازاریابی
    • مدل تحلیلی تحقیق:

در شکل (۱-۱) مدل تحلیلی موفقیت ارتباط با مشتری نشان داده شده است:

 

شکل(۱-۱) –  مدل تحلیلی موفقیت ارتباط با مشتری (گریدو- مورنو، پادیلا- ملندز،۲۰۱۱)

  • قلمرو پژوهش

قلمرو موضوعی: تعامل بین فناوری، فنون و انسان در  عملکرد کلی CRM )بعد مالی و بازاریابی) در بانکها و موسسات مالی

قلمرو زمانی: این پژوهش با گردآوری داده ها و اطلاعات اواخر سال ۱۳۹۱ و اوایل سال ۱۳۹۲ انجام گردیده است.

قلمرو مکانی: قلمرو مکانی این پژوهش شعب بانک پاسارگاد شمال شهر تهران می باشد.

قلمرو تحقیق: نظر مدیران، خبرگان، کارشناسان (خبرگان)

  • تعریف واژه ها و اصطلاحات پژوهش

 

  • مدیریت دانش: از نظر شاین مدیریت دانش فرایندی است که این امکان را به سازمان می دهد که دانش جدید را به شکل ایجاد، اعتبار و پخش و کاربرد به خدمت گیرد و بدین ترتیب گستره ای از ویژگی های سازمانی را با قادر ساختن شرکت به عملکرد هوشمندانه تر بهبود بخشد (شاین[۹]،۲۰۰۱).
  • موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری: یک فرآیند تجاری می باشد که با تکیه بر تمام مشخصات مشتری، الگوهای رفتاری مشتری را شناسایی نموده و منجر به ایجاد دانش مشتری می گردد. مدیریت ارتباط با مشتری روابط را با مشتری شکل می دهد و برداشت او را از محصولات یا خدمات سازمان متاثر می­سازد. مدیریت ارتباط با مشتری از یک دیدگاه توسط چهار عنصر از یک چهارچوب ساده تعریف شده است: دانش، هدف، فروش و خدمت (ریجیسک،۲۰۰۲). مدیریت ارتباط با مشتری موفق مستلزم همۀ ارتباطات ضروری، هماهنگی وهمکاری بین مشتری وفروشنده است (توربن و همکاران[۱۰]،۲۰۰۴).
  • عوامل سازمانی: سین و همکاران (۲۰۰۵) این متغیرها را جنبه هایی از کار با مدیریت منابع انسانی، ساختار سازمانی و تخصیص منابع تعریف نمودند (گریدو – مورنو و پادیلا – ملندز،۲۰۱۱).

[۱] -Hansotia

[۲] -Mendoza et al

[۳] -Chalmeta

[۴] -Garrido-Moreno, Padilla-Meléndez

[۵] -Mendoza,Marius, Pérez, & Griman

[۶] -Racherla & Hu

[۷] -Mintzberg,

[۸] -Rygielsk

[۹] -Schine

[۱۰] -Turban et al

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



نوشته شده توسط admin در جمعه 8 مرداد 1395

پایان نامه بررسی رابطه بین قابلیت مدیریت دانش و موفقیت ارتباط با مشتری
  • مقدمه

ظهور فناوری اطلاعات نه تنها باعث ایجاد علاقه به نحوۀ دستیابی، ثبت و استخراج داده ها شده است، بلکه در مورد دانش و نحوه ی مدیریت آن نیز ایجاد علاقه می نماید (اصلانی و لوسانز[۱]،۲۰۰۳). در اقتصادی که تنها اطمینان آن وجود عدم اطمینان است تنها منبع مطمئن پایداری در رقابت، دانش است (نوکادا[۲]،۱۹۹۸). در حقیقت دانش مهم ترین منبع استراتژیک بوده و توانایی برای اکتساب و توسعه ی آن، باعث تسهیم آن شده و این مسئله در نهایت باعث ایجاد فوایدی برای تداوم قابلیت رقابت می شود (تیس[۳]،۱۹۹۸). این مسئله بدان خاطر است که دانش ارزشمند باعث تقویت منابع سنتی و دارایی ها به صورتی جدید و متمایز شده و از این روی باعث ایجاد ارزش برای مشتریان می شود (غلامی،۱۳۸۶). توانایی خلق دانش خلاقانۀ امروزی، هستۀ اصلی دانش فردا را تشکیل خواهد داد (زاک[۴]،۱۹۹۹). در سالهای اخیر تلاش های سازمانی بر روی مدیریت دانش معطوف بوده اند، این مدیریت یکی از مدیریت های کلیدی به شمار می رود (والشم و گوملی[۵]،۲۰۰۱،۱۹۹۸). این مدیریت در بردارندۀ تمرکز بر روی دانش کارفرمایان در مورد مشتریان، رقبا، محصولات و خدمات در یک سازمان می باشد (گیبرت و همکاران[۶]،۲۰۰۲). در ساده ترین شکل، مدیریت دانش در مورد تشویق مردم برای تسهیم اطلاعات، دانش، ایده ها برای ساخت محصولات و خدماتی با ارزش بالاتر می رود (پاکوتی[۷]،۲۰۰۶). بنابراین دور نمای مدیریت دانش درون سازمان بوده و فایده و مزیت مدیریت دانش ایجاد رضایت مشتری از خدمات بهتر است (چیس[۸]،۱۹۹۷). دنیای رقابتی امروز، سازمانها را بر آن داشته است تا به مشتریان اهمیت بیشتری دهند و بجای توجه به تولید انبوه و کارا به مشتری و رضایت او از ارائه خدمات توجه کنند. مدیریت ارتباط با مشتری سازمان ها را جهت تشخیص مشتریان کلیدی و پراهمیت و حفظ آنها برای مبادلات آتی کمک می کند و از این طریق با عث کاهش هزینه های جلب مشتری جدید و همینطور زایش درآمد های سازمان از جانب مشتریان وفادار می شود. سازمانها تشخیص داده اند که مشتریان مهمترین دارایی آنها محسوب می شوند، بنابراین به روابط با مشتریان به عنوان تعاملاتی سودمند می نگرند که نیازمند مدیریت صحیح می باشد (پلاکویی یاناکی[۹]،۲۰۰۵). سیستم مدیریت ارتباط با مشتری به سازمان ها کمک می کند که به مشتریانشان خدمات بهتری ارائه دهند. این سیستم فرصت های بیشتری برای فروش فراهم می آورد و موجب اثر بخشی بیشتر آن می شود، زمان پاسخگویی و کیفیت خدمات به مشتری را افزایش می دهد، درک واحد بازاریابی از روندها و الگوهای رفتاری مشتریان را ارتقاء می بخشد. دیدگاهی واحد و مشترک از مشتریان را گسترش می دهد و امکان برخورد فرد به فرد با آنها را فراهم می آورد و در نهایت به مشتریان اجازه می دهد تا نحوه تعامل با شرکت را برگزینند.

  • تعاریف و مبانی نظری مدیریت دانش

در دهه های اخیر(افرازه،۱۳۸۴) سازمان ها، شاهد تغییرات اساسی در زمینه های ساختار، کارکرد و سبک­های مدیریتی خویش بوده اند. سازمان های نوین، اهمیت بیشتری جهت درک، انطباق پذیری و مدیریت تغییرات محیط پیرامون قایل شده و در کسب و بکارگیری دانش و اطلاعات روزآمد به منظور بهبود عملیات و ارائه خدمات و محصولات مطلوب تر به مشتریان پیشی گرفته اند. چنین سازمان هایی نیازمند بکارگیری سبک جدیدی از مدیریت بنام “مدیریت دانش” هستند. هر چند دانش به خودی خود یک منبع محسوب می شود، طریقی که این دانش مدیریت شده و مورد استفاده قرار می گیرد بر کیفیت خدماتی که می تواند از هر یک از منابع متعلق به موسسه عاید گردد، موثر است. بنابراین مدیریت دانش نقش حمایتی مهمی در موسسه ایفا می نماید (دروچ[۱۰]،۲۰۰۵). لذا هدف عمده مدیریت دانش ایجاد و سازمان دهی محیطی است که در آن افراد دانش خود را توسعه داده، با یکدیگر تبادل نموده، دانش دیگران را با دانش خود ترکیب کرده و نهایتآ آن را بکار بندند. این کاربرد دانش به نوبه خود به نوآوری در سازمان منجر خواهد شد. از این رو است که مدیرت دانش غالبآ به عنوان منبع و مرجع اصلی نوآوری شناخته شده است و از الزامات اساسی فرآیند نوآوری در سازمان محسوب می شود (دو پلیسس[۱۱]،۲۰۰۵). دانش‌ همان‌ صورت‌ ذهنی‌ایده‌ها، واقعیتها، مفاهیم‌، داده‌ها و تکنیک های ‌ثبت‌ شده‌ در حافظه‌ انسان‌ است‌که از مغز انسان‌ سرچشمه‌ می‌گیرد و مبتنی‌ بر اطلاعاتی‌ است‌ که‌ با تجربه‌، باورها و ارزشهای‌ شخصی‌، همراه‌ با تصمیم‌ و عمل ‌وی‌، دگرگون‌ و بارور می‌شود (میرزابیگی،۱۳۸۴). اگر سازمانها به دقت به مقوله استفاده از دانش توجه کنند به این نکته پی خواهند برد که میزان دانش موجود در سازمان آنها بیشتر از آن چیزی است که خود تشخیص می دهند (نی چانی، ۲۰۱۰).

[۱] -Asllani & luthans

[۲] -Nokada

[۳] -Teece

[۴]– Zack

[۵] -Walsham & Gumbley

[۶] -Gibbert et al

[۷]– paquette

[۸] -Chase

[۹] -plakoyiannaki

[۱۰] -Darroch

[۱۱] -Du plessis

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



نوشته شده توسط admin در جمعه 8 مرداد 1395

پایان نامه بررسی رابطه بین عوامل سازمانی و موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری
  • تعریف دانش

به منظور درک بهتر مفهوم مدیریت دانش باید ابتدا به بررسی مفاهیم داده، اطلاعات و دانش و تفاوت و ارتباط میان آنها پرداخته می شود. عبارات اطلاعات و داده، اغلب به جای عبارت دانش بکار برده می شوند ، اما در واقع آنها مفاهیم متفاوتی دارند و درک تفاوت آنها برای انجام یک کار دانش محور بسیار مهم و حیاتی است.

داده ها حقایق، اعداد خام و دستورالعمل هایی هستند که انسان می تواند بالقوه آنها درک، تفسیر و تفهیم نماید و نیز آنها قابلیت پردازش به کمک رایانه را دارند ( مختاری،۱۳۸۳).

داده یک واقعیت از یک موقعیت و یا یک مورد از یک زمینه خاص بدون ارتباط با دیگر چیزهاست. درحقیقت داده ها، حقایق و واقعیت های خام هستند. این اجزاء در پایگاه های داده، ذخیره و مدیریت می­شوند (شهبازی،۱۳۸۶). داده ها درشکل اعداد و ارقام، حروف، تصاویر، اصوات و مانند آن قابل دسترسی است و به تنهایی معنا و مفهوم مورد نظر را به ذهن متبادر نمی کند (صادقی و صالحی ابیانه،۱۳۸۷).

  • اطلاعات[۲]

داده هایی هستند که به سادگی قابل درک و تفسیر بوده و در زمینه مورد نظر معنا دار هستند (خوانساری،۱۳۸۴). اضافه کردن زمینه و تفسیر به داده ها و ارتباط آنها با یکدیگر، موجب شکل گیری اطلاعات در حقیقت داده های خلاصه شده را در بر می گیرد که گروه بندی، ذخیره، پالایش، سازماندهی و تحلیل شده اند تا بتوانند زمینه را روشن سازند. می توان با بررسی اطلاعات به اتخاذ تصمیمات پرداخت. اطلاعات معمولا شکل  اعداد و ارقام، کلمات و گزاره های انباشته شده را به خود می­گیرند و اعداد و گزاره ها را به صورت خلاصه شده ارائه می کنند. بنابراین چنانچه داده ها مورد تفسیر و ارزیابی قرار گیرند به اطلاعات تبدیل می شوند (شهبازی،۱۳۸۶).

 

 

مجموعه ای هدفمند از اطلاعات که ماهیتاً سودمند است و عاملی تعیین کننده و موثر تلقی می شود (مختاری،۱۳۸۳). اضافه کردن درک و حافظه به اطلاعات، موجب توسعه طبیعی پس از اطلاعات می گردد. خلاصه سازی هر چه بیشتر (انباشت) اطلاعات اولیه به دانش منجر می شود. دانش را در این حالت می توان بینش های حاصل از اطلاعات و داده هایی تعریف کرد که می تواند به روشهای مختلف و در شرایط گوناگونی موثر و قابل تسهیم باشد. دانش به حداقل رساندن جمع آوری و خواندن اطلاعات است نه افزایش دسترسی به اطلاعات، دانش کارآمد کمک می کند تا اطلاعات و داده های ناخواسته حذف شوند (شهبازی،۱۳۸۶). بنابر این اطلاعات زمانی به دانش تبدیل می شوند که توسط اشخاص مورد تفسیر قرار گرفته، با عقاید و دانش قبلی آنها آمیخته شده و به آن مفهوم داده شود (صادقی و صالحی ابیانه،۱۳۸۷). دانش یک ادراک و فهم است که از طریق تجربه، استدلال، درک مستقیم و یادگیری حاصل می شود. زمانی که افراد دانش خود را به اشتراک می گذارند، دانش هر یک افزایش می یابد و از ترکیب دانش یک فرد با افراد دیگر، دانش جدید حاصل می شود (شهبازی،۱۳۸۶). در مفهوم دانش یک چارچوب و الگویی نهفته است که چرایی پدیده ها ی مورد نظر را قبول و از ترکیب اطلاعات مختلف، اطلاعات جدیدی را بوجود می آورد (حسن زاده،۱۳۸۶). غالبا در حوزه های گوناگون، هر واژه با توجه به شرایط استفاده از آن، به گونه ای خاص معنا می شود، این موضوع برای دانش نیز صادق می باشد. با توجه به آنکه واژه دانش در فلسفه، روانشناسی و جامعه شناسی نیز معانی خاص خود را دارد – که تلفیقی کاربردی از آنها در مدیریت دانش نیز بکار برده شده – اما تاکنون مفهوم شناسی در رابطه با واژه دانش در مدیریت به شکلی فراگیر صورت پذیرفته است (ویگارد[۴]،۱۹۹۶). دانش[۵]، مجموعه ای هدفمند از اطلاعات که ماهیتاً سودمند است و عاملی تعیین کننده و موثر تلقی می شود (مختاری،۱۳۸۳). اضافه کردن درک و حافظه به اطلاعات، موجب توسعه طبیعی پس از اطلاعات می گردد. خلاصه سازی هر چه بیشتر (انباشت) اطلاعات اولیه به دانش منجر می شود. دانش را در این حالت می توان بینشهای حاصل از اطلاعات و داده هایی تعریف کرد که می تواند به روشهای مختلف و در شرایط گوناگونی موثر و قابل تسهیم باشد. دانش به حداقل رساندن جمع آوری و خواندن اطلاعات است نه افزایش دسترسی به اطلاعات، دانش کارآمد کمک می کند تا اطلاعات و داده های ناخواسته حذف شوند(شهبازی،۱۳۸۶). بنابراین اطلاعات زمانی به دانش تبدیل می شوند که توسط اشخاص مورد تفسیر قرار گرفته، با عقاید و دانش قبلی آنها آمیخته شده و به آن مفهوم داده شود (صادقی و صالحی ابیانه ،۱۳۸۷). دانش یک ادراک و فهم است که از طریق تجربه، استدلال، درک مستقیم و یادگیری حاصل می شود. زمانی که افراد دانش خود را به اشتراک می گذارند، دانش هر یک افزایش می یابد و از ترکیب دانش یک فرد با افراد دیگر، دانش جدید حاصل می­شود(شهبازی،۱۳۸۶). در مفهوم دانش یک چارچوب و الگویی نهفته است که چرایی پدیده های مورد نظر را قبول و از ترکیب اطلاعات مختلف، اطلاعات جدیدی را بوجود می آورد (حسن زاده،۱۳۸۶). دانش در درون افراد وجود دارد و بخشی از پیچیدگی ندانسته های انسانی است، تبدیل داده به اطلاعات و سپس به دانش، محور اصلی مدیریت دانش است (داونپورت و پروساک[۶]،۱۳۷۹). دانش عبارت است از بهره گیری کامل از داده و اطلاعات در آمیخته با مهارت ها، شایستگی ها، عقاید، ادراکات، تعهدات و انگیزه های درونی انسانی. سازمان دانش در قالب عقاید، قضاوت ها، روابط، دیدگاه و مفاهیم عرضه می شود و خود اساس و پیش برنده اقتصاد فرا صنعتی است (خوانساری،۱۳۸۴). دانش موضوعی است که می توان آن را در قالب کلمات بیان کرد، وقتی دانش ضمنی از طریق زبان آشکار می شود، می توان جهت تامل و تفکر آن را مورد توجه کانونی خود قرار داد. با بیان دانش در قالب زبان و نشانه ها، دانش را می توان توزیع، نقد و تحلیل کرد. به طریق دیگر آن را افزایش داد. دانش ابزاری است که مردم با آن کنش نشان می دهند، یا دانش جدید بدست می آورند (رادینگ[۷]،۱۳۸۳). دانش مجموعه ای از شناخت ها و مهارت های لازم برای حل یک مسأله است. لذا اگر اطلاعاتی که در دست است بتواند مشکلی را حل کند می توان گفت دانش وجود دارد ضمن آنکه دانش باید امکان تبدیل به دستورالعمل اجرایی و عملی شدن را داشته باشد (داونپورت و پروساک،۱۳۷۹). بر اساس تعریف (دانپورت و پروساک، ۱۹۹۸)، دانش عبارت است از ترکیبی سیال از تجارب، ارزش ها، اطلاعات زمینه ای، و دانش تخصصی، که بصورت منجسم و یکپارچه چارچوبی را برای ارزیابی و کسب تجارب و اطلاعات جدید را فراهم آورد. این دانش از اذهان افراد  سرچشمه می­گیرد و توسط آنان به کاربرده می شود.

از درک دانش خرد حاصل می شود. “خرد” عبارت است از درک ماهیت اصول حاکم برالگوهای دانش، افرادی که دارای حکمت باشند با ایجاد تغییر در ساختار موجود می توانند تجربه، زمینه و دانش جدیدی را ایجاد کنند. این افراد تفکر انتقادی دارند و خلاقیت و نبوغ در این قشر در سطح بسیار بالایی قرار دارد. این افراد می توانند با ایجاد رابطه بین تجربیات مختلف، چشم انداز جامع تری پیدا کنند و علاوه بر اقدامات عملی که در راستای دانش خود انجام می دهند، در سایه تفکر خلاقانه راههای مختلفی را به همراه مزایا و معایب آنها برای خود ترسیم کنند. تفاوت بین قضاوت شخص دانشمند و خردمند در این است که شخص دانشمند ممکن است بر اساس تجربیات محدودتری قضاوت کند ولی خردمند با ایجاد رابطه بین تجربیات مختلف و استفاده از خلاقیت، در مورد پدیده ها قضاوت می کند. بر این اساس خرد از مقبولیت جهانی برخوردار است و به حقیقت بسیار نزدیک است و تغییر خرد نسبت به تغییر دانش و اطلاعات نیاز به مدت زمان بسیار زیادی دارد به تعبیر دیگر محدودیت زمان و مکان در مورد خرد چندان مصداق ندارد و این تنها وجه مشترک خرد و داده است. این سطوح را می توان به صورت شکل (۲-۱) نشان داد (حسن زاده،۱۳۸۶).

[۱] -Data

[۲] -Information

[۳] -Knowledge

[۴] -Wiegard

[۵] -Knowledge

[۶] -Davenport & Prucak

[۷] -Rading

[۸] -Wisdom

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



نوشته شده توسط admin در جمعه 8 مرداد 1395

پایان نامه رابطه بین تکنولوژی مدیریت ارتباط با مشتری و موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری
  • تبدیل داده به دانش

تبدیل داده های جمع آوری شده به دانش مورد نیاز سازمان همواره یکی از مقوله های با اهمیت است. شکل(۲-۲) فرآیند ایجاد این این مهم را نشان می دهد. بطور حتم، تمام داده های جمع آوری شده قابل تبدیل به دانش نبوده و باید ابتدا از طریق پردازش، پالایش و سازماندهی آنها به اطلاعات دست یابیم سپس همانطور که در شکل(۲-۲) نشان می دهد، با تکمیل این فرآیند، دانش مورد نظر حاصل  شود. میزان دانش حاصل شده از مجموعه داده های در دسترس، خود می تواند نقطه قوت این فرآیند باشد (کرمانی القریشی ،۱۳۸۴).

شکل (۲-۲): تبدیل داده به دانش (رادینگ،۱۳۸۲)

 

دانش در درون افراد وجود دارد و بخشی از پیچیدگی ندانسته های انسانی است، تبدیل داده به اطلاعات و سپس به دانش، محور اصلی مدیریت دانش است (داونپورت و پروساک ،۱۳۷۹).

  • انواع دانش

دانش، پدیده ای پیچیده، تغییرپذیر و چند بعدی است. برای مدیریت اثر بخش، نیازمند درک ویژگی های پیرامون آن است. مجزا ساختن انواع متفاوت و در عین حال مهم دانش در مدیریت و کاربرد آن بطور اثر بخش در چارچوب سازمانی، ضروری و مهم به نظر می رسد. «نوناکا» در مدل یکپارچه خود برای ایجاد دانش پویا، از دانش به عنوان عامل محرک درونی یاد می کند. دانشی که مفهومی در بر نداشته باشد در واقع اطلاعات خواهد بود و اطلاعات زمانی به دانش تبدیل می گردد که توسط اشخاص تفسیر گردیده، با عقاید و تعهدات آنها آمیخته شده و به آن مفهوم داده شود. (نوناکا و دیگران، ۲۰۰۰)

مشهور ترین دسته بندی که  از دانش ارائه شده است آن را به دو بخش، دانش آشکار [۱](تصریحی) و دانش ضمنی [۲](تلویحی) تقسیم می کند (حسن زاده ،۱۳۸۶). تمامی منابع دانش را در این تعریف به کوه یخی تشبیه کرده اند که قسمت مشهود آن آشکار است. دانش آشکار نسبت به دانش ضمنی آسان تر، قابل درک تر و قابل کنترل است. دانش آشکار، صریح و مدون است؛ در حالی که دانش ضمنی نامحسوس و شخصی تر به نظر می رسد. با این ترتیب به شرح تفضیلی تر آنها پرداخته می شود :

 

 

  • دانش آشکار(تصریحی)

مدیریت دانش به صورت دو نقش مجزا، اما مکمل انجام می گیرد. نقش اول (حسن زاده،۱۳۸۶) به شناسایی و طبقه بندی دانش آشکار و نقش دیگر، به بررسی اینکه افراد چگونه در سازمان ها تعامل دارند، می پردازد.

در نقش دوم مدیریت دانش به منظور مطالعه فرهنگ سازمانی صورت می گیرد دانش آشکار، دانشی است که می تواند به طور آسان تر محاسبه و انتقال داده شود. این نوع دانش در پاره ای از مواقع، دانش مدون یا بیانی و اظهاری است یا ممکن است برای توصیف دانش رسمی نیز بکار برده شود. این دانش ریشه در اسناد رسمی سازمانی مانند خط مشی ها، معادلات ریاضی، اختراعات ثبت شده، رویه ها، پایگاه اطلاعات کامپیوتری، فایل ها، کتب کتابخانه، اسناد آرشیو بندی شده، نامه ها، سیاست های سازمانی و گزارش های مالی دارد. دانش تصریحی می تواند به منظور ایجاد دانش مفید و جدید، توزیع و بکار برده نشود؛ ولی قادر است به شکل نسبتا آسان بین افراد داخل و خارج سازمان، ارتباط یافته و نیز منتقل شود؛ زیرا تکنولوژی مدرن می تواند در پایگاه داده ها انتقال یافته و اینترنت را قابل دسترس نماید (حسن زاده،۱۳۸۶).

  • دانش ضمنی (تلویحی)

دانش تصریحی و تلویحی مکمل یکدیگرند. دانش ضمنی در مرکز فرآیندهای مدیریت دانش قرار دارد. مفهوم دانش ضمنی از ابداعات فیلسوف معروف میشل پولانی [۳] است. دانش تلویحی بطور معناداری متفاوت از دانش تصریحی رسمی و عینی است. مستندسازی این نوع دانش بسیار مشکل است. به عنوان مثال مستند سازی چگونگی راندن دوچرخه بسیار سخت است. انتقال یا اشتراک دانش تلویحی از طریق همکاری، کارآموزی، شاگردی، صحبت و معاشرت و دیگر تعاملات بین فردی و اجتماعی و حتی از طریق شبیه سازی امکان پذیر است (حیدری هویی،۱۳۸۳). دانش ضمنی بطور شخصی و اجتماعی نهادینه شده است. این دانش با گمان ها، بینش ها، شهودات، عواطف، احساسات و تصویر سازی ذهنی ارتباط دارد. دانش شخصی بطور عمیق ریشه در تجربه و آگاهی افراد دارد و از طریق تجارب، ارزش ها و فرهنگ آنان متداول شده است. از سوی دیگر دانشی است که به افراد کمک می کند از دنیای خود آگاهی یابند و اغلب بطور عمیق بوسیله عقاید و ارزش های شخصی افراد تحت تاثیر قرار گرفته است. دانش تلویحی نقش مهمی در چارچوب سازمانی و درک مدیریت دانش ایفا می کند. ایکوجیرو نوناکا و هیروتاکا تاکوچی[۴] این مفهوم را به تئوری های مدیریت نسبت داده اند و بر این اعتقادند که دانش تصریحی عینی است و به آسانی منتقل می شود؛ در حالی که دانش تلویحی بیشتر نامرئی بوده و توضیح آن به دیگران دشوارتر است. آنها استدلال می کنند که دانش ضمنی منبع قضاوت کارشناسان است و اهمیت قابل توجهی در سازمانها دارد. دانش تلویحی به دشواری قابل تغییر و مدیریت است و شامل مجموعه ای کلی از رفتارها، تجارب، آرمان ها، ارزش ها و عواطف یک فرد است. یک فرد از طریق تجربه یاد می گیرد که چگونه امور را انجام دهد و تصمیمات استراتژیک بگیرد، اما ممکن است توضیح مهارت ها و قضاوت های خود را به دیگران دشوار یابد. دانش تلویحی می تواند از طریق کاربرد، به دیگران منتقل شود. امکان جدایی دانش تلویحی از فعالیت ها به سادگی امکان پذیر نیست و این مسأله، اداره آن را بسیار مشکل می سازد حتی نوناکا و وان کروگ[۵] در کتاب خلق دانش استدلال کرده اند که برخی دانش ها ممکن است که به هیچ وجه قابل اداره نباشند.

هر چند که مدیریت دانش ضمنی، به مراتب مشکل تر از دانش آشکار است اما ارزش آن در کسب مزیت رقابتی در سازمان، بیشتر است. برای همین در مدیریت دانش کارآمد، تسخیر هر دو دانش تلویحی و تصریحی الزامی است (رحیمی،نجفی،۱۳۸۶). چالش واقعی مدیریت دانش، در توانایی تشخیص و تسخیر دانش تلویحی است؛ بطوری که هنگام نیاز قابل بازیابی باشد. بیشتر سازمان ها تنها بر مدیریت دانش آشکار، دانش سهل الوصول که تنها ۲۰ درصد از کل دانش سازمان را شکل می دهد تمرکز می کند و استفاده از دانش ضمنی را به وقوع تصادفی آن وا می­گذارند. تبدیل دانش ضمنی به دانش آشکار مستقل است اما غیرممکن نیست (گاندی[۶]۲۰۰۴). در مجموع چنین می توان گفت که به اشتراک گذاشتن دانش و تبدیل آن در سراسر سازمان به عنوان شبکه های سازمانی، از سازوکارهایی است که فرآیند انتقال دانش را تسهیل و این امر به نوبه ی خود توانایی و ظرفیت سازمان را تقویت می کند (سایکس و تریلیون[۷]،۲۰۰۵).

[۱] -Explicit knowledge

[۲] -Tacit Knowledge

[۳]– Michel Polany

[۴] -Ikujiro Nonaka & Hirotaka Takeuchi

[۵] -Von K Rough

[۶] -Gandhi

[۷]– Sykes & Treleaven

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



نوشته شده توسط admin در جمعه 8 مرداد 1395

پایان نامه تاثیر دانش در موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری
  • چرخه دانش

مدیریت سازمان باید فرآیندهایی را طرح ریزی و پیاده سازی نماید تا کارکنان بتوانند دانش تولید شده در سازمان را با استفاده از اصول علمی مرتبط طبقه بندی نمایند. مطابق شکل(۲-۳) دانش طبقه بندی شده باید با استفاده از ابزار مناسب به گونه ای نگهداری شود تا در زمان های مورد نیاز به اشتراک گذاشته شده و توسط سایر ذینفعان سازمان مورد استفاده قرار گیرد.

شکل(۲-۳) – چرخه دانش

  • تعریف مدیریت دانش:

مدیریت دانش عبارت است از چالش کشف دانایی های فردی و تبدیل آن به یک موضوع اطلاعاتی به نحوی که بتوان آن را در پایگاه های اطلاعاتی ذخیره کرد، با دیگران مبادله نمود و در فرآیند کارهای روزمره به کار گرفت (شمس السادات زاهدی،۱۳۸۲). مدیریت دانش، فرایند گسترده است که امر شناسایی، سازماندهی، انتقال و استفاده صحیح از اطلاعات و تجربیات داخلی سازمانی را مورد توجه قرار می­دهد (مدیریت دانش، سایت مرکز اطلاع رسانی وزارت صنایع و معادن). راهی است که سازمانها دانش را ایجاد، تسخیر، طبقه بندی، اصلاح، تسهیم و منتشر می کنند (فیضی،۱۳۸۱).

مارک رسینگ[۱](۲۰۰۲) معتقد است مدیریت دانش به عنوان روشی برای تبدیل داده های خام به اطلاعات رمزگردانی شده و سپس تفسیر آن اطلاعات به دانش محسوب می شود. سیستم های مدیریت دانش را می­توان با استفاده از تکنولوژی های اطلاعاتی جاری و آتی توسعه داد. با این وجود تکنولوژی برای نیل به اهداف مدیریت دانش شرطی لازم است ولی کافی نیست. فرآیند های مدیریت دانش را باید برای پرداختن به موضوعاتی نظیر مشارکت، تفسیر معنایی و دستیابی مورد استفاده قرار داد (خیراندیش،۱۳۸۶). فایرستون[۲] (۲۰۰۸) معتقد است مدیریت دانش به فعالیت هایی اشاره دارد که هدف آنها بهبود جریان دانش و تاثیر بر آنهاست. به بیان دیگر مدیریت دانش عبارت است از یک سری فعالیت ها و فرآیندهایی که سعی دارد الگوی فعلی جریان دانش را در سازمان تغییر دهد تا بازدهی سازمان و دانش آن را بهبود بخشد. داونپورت و پروساک مدیریت دانش را مجموعه ای از فرآیندها برای فهم و بکارگیری منبع استراتژیک دانش در سازمان تعریف نمودند. مدیریت دانش رویکردی ساخت یافته است که رویه هایی را برای شناسایی، ارزیابی، سازماندهی، ذخیره و بکارگیری دانش به منظور تامین نیازها و اهداف سازمان برقرار می سازد  (کلانتر،۱۳۸۳). مدیریت دانش عبارت از اعمال مدیریت و زمینه سازی برای تبدیل دانش (نهان به عیان و بالعکس) در داخل یک سازمان از طریق گردآوری، به اشتراک گذاری و استفاد ه از دانش به عنوان یک سرمایه انسانی در راستای دستیابی به اهداف سازمانی است (حسن زاده،۱۳۸۳).

گانلاگسدوتیر[۳](۲۰۰۳) به نقل از نوناکا و تاکوچی[۴] مدلی را برای تبدیل دانش ارائه داده است که براساس آن مدیریت دانش باید تبدیل دانش و کیفیت انجام آن را مورد توجه قرار دهد تا در نهایت آموزش سازمانی یا مفهوم سازمان یادگیرنده که از ویژگی های سازمان های موفق امروزی است رعایت شود. داونپورت(۱۹۹۸)، مدیریت دانش را به عنوان جمع آوری، توزیع و استفاده کارا از منابع دانش تعریف کرده است.

اودل و گری سون[۵](۱۹۹۸)، مدیریت دانش را به عنوان یک استراتژی که باید در یک سازمان ایجاد شود تا اطمینان حاصل شود که دانش به افراد مناسب در زمان مناسب می رسد و آن افراد آن دانش را تسهیم کرده و از اطلاعات برای اصلاح عملکرد سازمان استفاده می کنند، تعریف می کند. از نظر بت[۶](۲۰۰۱)، مدیریت دانش، فرآیند خلق، تایید، ارائه و توزیع و کاربرد دانش می باشد.

بون فور[۷](۲۰۰۳)، مدیریت دانش را به عنوان مجموعه ای از رویه ها، زیرساخت ها و ابزارهای فنی و مدیریتی می داند که در جهت خلق، تسهیم و بکارگیری اطلاعات و دانش در درون و بیرون سازمانها طراحی شده اند. مدیریت دانش عبارت از تلفیقی از کسب و ذخیره سازی دانش آشکار، همراه با مدیریت سرمایه های فکری است(دالکر[۸]،۲۰۰۵).

از نظر ویگ[۹](۱۹۹۳) (زارعی،۱۳۸۲)، مدیریت دانش عبارت است از : مدیریت دانش شرکت، که می تواند ویژگی های عملکرد سازمانی را با قادر ساختن شرکت به “عملکرد هوشمندانه تر” بهبود بخشد.

مدیریت دانش ناظر بر مجموعه ای از فرآیندهایی است که طی آن جریان دانایی در یک جامعه بصورت مستمر و فزاینده هدایت می شود (متقی طلب، بلالایی،۱۳۸۴). مریلوتو[۱۰] (۲۰۰۵)، مدیریت دانش را جمع آوری و اشاعه دانش به قصد بهره وری در سازمان و بهره برداری افراد می داند.

تریودی[۱۱](۲۰۰۷)، چهار اصل اساسی دانش را تسخیر دانش، اشاعه، استفاده مجدد و همکاری عنوان نموده است همچنین وی استفاده از مدیریت دانش را بدست آوردن خروجی های مهم از داده ها و اطلاعات تولیدی می داند. افرازه (۱۳۸۴)، در تعریف جامعی اظهار می دارد “مدیریت دانش فرآیند کشف، کسب، توسعه و ایجاد، تسهیم، نگهداری، ارزیابی و بکارگیری دانش مناسب در زمان مناسب توسط فرد مناسب در سازمان است که از طریق ایجاد پیوند بین منابع انسانی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و ایجاد ساختاری مناسب برای دستیابی به اهداف سازمانی صورت می پذیرد”.

مدیریت دانش به مجموعه ای از فعالیت های منظم و سیستماتیک سازمان گفته می شود که جهت دستیابی به ارزش بزرگتر از طریق دانش در دسترس صورت می گیرد (دانش در دسترس به کلیه تجربیات و آموخته های افراد یک سازمان و کلیه اسناد و گزارش ها در داخل یک سازمان را شامل می شود) (مرویک[۱۲]،۲۰۰۱).

[۱] -Mark Resinck

[۲] -Firestone

[۳] -Gunnlaugsdottir

[۴] -Nonaka & Takechi

[۵] -o’dell & greyson

[۶] -Bhatt

[۷] -Bounfour

[۸] -Dalkir

[۹] -Wigg

[۱۰] -Merilutoo

[۱۱] -trivedi

[۱۲] -Merwick

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



نوشته شده توسط admin در جمعه 8 مرداد 1395

پایان نامه بررسی تاثیر سواد مالی بر رفاه ذهنی و رفاه مالی دانشجویان استان یزد

تاریخچه سواد مالی

از اوایل تا اواسط قرن بیستم، ملاحظات مالی تا حدودی ساده بود اما با ابداع شبکه گسترده جهانی در اواخر این قرن، خرید و فروش ساده تر و در دسترس تر شدن وخرج کردن اوج گرفت. برخی از مردم شروع به خرج پول­هایی کردند که نداشتند و خیلی زود با مشکلات اعتباری و قرض روبرو شدند. وارد شدن مقادیر قابل رهن و وام های سرمایه منزل به ابهام عموم مردم افزود. کارت های اعتباری قرض گرفتن پول را آسان تر می ساختند و توسط آنها زمان باز پرداخت قرض طولانی تر شده بود. چون این موارد جدید بودند عموم مردم از تاثیرات این نوع قرض گرفتن بر کل بدهی شان آگاهی کامل نداشتند. شهروندانی که دانش مالی پایه را نداشتند نمی توانستند تصمیمات مناسب در مورد خرید ماشین، خرید بیمه نامه، گرفتن رهن، انتخاب کارت اعتباری، پس انداز برای بازنشستگی و … را اتخاذ کنند.

با به وجود آمدن این مشکلات برای اولین بار در سال ۱۹۹۰ در آمریکا اهمیت سواد و آگاهی مالی شهروندان مورد توجه قرار گرفت. در این سال اولین ائتلاف با هدف آموزش مردم و آشنا کردن آنها با مبانی مسائل مالی شخصی صورت پذیرفت. اکنون این ائتلاف از ۱۸۰ سازمان و ائتلاف ایالتی تشکیل شده است که همگی یک هدف دارند. از سال ۱۹۹۵ این ائتلاف تلاش کرد تا از طریق راهکارهای مختلف و متنوع، مشکل سواد مالی پایین مردم آمریکا را حل کند. ارائه بروشورهای مجانی شامل: برنامه های درسی، داستان، دستورالعمل های تدریس، کتاب های کار، فعالیت ها و ارتباط با سایت های اطلاعاتی دیگر و آموزش معلمان از جمله فعالیت های این گروه است. در آمریکا در سال ۱۹۷۲ سازمانی با نام موسسه ملی آموزش مسائل مالی، به منظور آموزش متخصصان در زمینه مالی تاسیس شد. با پیچیده تر شدن فعالیت های مالی و اقتصادی سرانجام این سازمان به این نتیجه رسید که عموم مردم نیاز اساسی به آموزش مسائل مالی و منابع آن دارند. بنابراین در سال ۱۹۹۷ تصمیم گرفته شد تا همه مردم مورد توجه قرار گرفته وآموزش داده شوند.

 

 

۲-۴- اهمیت سواد مالی

سواد مالی و آگاهی از ابزار، فنون و روش های مدیریت منابع مالی به عنوان یکی از نیازهای مهم در دنیا برای تمام افراد جامعه شناخته می شود. هوگارت[۱] (۲۰۰۲) پنج دلیل عمده برای اهمیت دانش مالی شخصی را بدین ترتیب بیان می کند:

  1. مصرف کننده گان مطلع و تحصیل کرده؛ می توانند برای خانواده شان تصمیمات بهتری بگیرند و از این طریق امنیت اقتصادی و رفاه آنها را تامین کنند.
  2. یک بازار موثر و کافی نیازمند مصرف کننده گان آگاه است تا تصمیمات آگاهانه اتخاذ کنند.
  3. برخی تغییرات بوم شناختی روی اقتصاد اثر خواهد گذاشت، مثلا: جوانانی که بدون داشتن مدل ها و تجارب کافی در حال رسیدن به استقلال مالی هستند و مهاجرانی که نیازمند آموختن هستند تا بتوانند در بازارهای آمریکا مسائل مالی خود را مدیریت کنند.
  4. مسئولیت رفاه بلند مدت در ۱۵ تا ۲۰ سال اخیر از دوش کارفرمایان و دولت به دوش افراد گذاشته شده است.
  5. بازارهای مالی قرن ۲۱ بسیار پیچیده شده اند.

وقتی افراد آگاهی مالی و تجربه کافی در این زمینه ندارند چه اتفاقی رخ می دهد؟ تیتوس و همکاران[۲] (۱۹۸۹) گزارش کرده اند که هزینه های مسائل مالی شخصی برای افراد بخیل، قابل ملاحظه می باشد. استرس ها و تنش­های شخصی، بیماری، اختلافات مالی، سوء استفاده از کودکان و از دست دادن خانه اغلب با شکست های مالی همراه هستند. تنش های مالی؛ فشارهای اجتماعی و روان شناختی زیادی بر زندگی فردی و خانوادگی وارد می آورند. سواد مالی و برنامه ریزی مسائل مالی خانواده؛ یک استراتژی بازدارنده عمومی است که می تواند به کاهش این فشارها کمک کرده و رفاه خانواده را افزایش دهد. اینکه زنان و مردان چگونه امنیت اقتصادی خود را درک کرده و چه برداشتی از آن دارند و چگونه رفاه مالی شان را محاسبه می کنند یک عامل پیش بینی کننده مهم است که نزاع میان خانواده و تنش میان همسران را پیش بینی می کند. درآمد خانواده که سواد و آگاهی مالی افراد نقش مهمی در ایجاد آن دارد، در ایجاد تنش ها و آشفتگی های داخلی خانواده تاثیر بسزایی دارد.

از نظر فوکس و بارتولوما[۳] (۲۰۰۰) مسائل تهدید کننده اقتصاد خانواده مثل از دست دادن شغل، طلاق یا از کارافتادگی می­تواند منجر به تنش های اقتصادی شود. این تنش ها یا مشقت های اقتصادی ممکن است حاصل عدم توانایی برای براورده ساختن ضروریات مالی، عدم اطمینان از منبع درآمد، ناپایداری شغلی و یا ناکافی بودن درآمد برای رفع نیازها باشد. فشار یا تنش اقتصادی در خانواده ها با تاثیر بر رفاه شخصی به شکل مستقیم و با تاثیر بر تعاملات خانوادگی بطور غیرمستقیم خود را نشان می دهد. نتایج رفاه اقتصادی ضعیف، که تا حدی حاصل آگاهی مالی شخصی ضعیف می­باشد، می تواند باعث نارضایتی و آسیب بیشتر به مردان، زنان، والدین و کودکان شود. پیامدهای مشکلات مزمن مالی در بسیاری از حوزه های زندگی خانوادگی بروز پیدا می کنند.

 

۲-۵- برخی عوامل موثر بر سواد مالی

با توجه به مطالعات و بررسی های انجام گرفته در حوزه سواد مالی می توان بیان کرد که برخی از ویژگی های دموگرافیک بر سواد مالی تاثیرگذار است. در این بین یکی از عوامل تاثیر گذار بر سواد مالی افراد جنسیت آنها می­باشد.

دانس و هابرمن[۴] (۲۰۰۷) تفاوت های دانش مالی میان ۵۳۲۹ دانش آموز دبیرستانی دختر و پسر را مطالعه کردند. هدف اولیه این تحقیق پاسخ به این سوال بود که آیا سطح دانش مالی افزایش یافته و آیا رفتارهای خرج و پس انداز بر اساس جنسیت متفاوت است یا نه؟ این مطالعه بر داده هایی مانند: بدست آوردن پول، میزان پس­انداز، هزینه های سرمایه گذاری و چگونگی آموزش مفاهیم و اصول پولی به کودکان متمرکز بود. دانش آموزانی که ارزیابی شدند یک امتحان اولیه و یک امتحان نهایی را برگزار کردند. قبل از آموزش؛ دانش کنونی آنها سنجیده شد. پس از آموزش دوباره امتحان برگزار شد تا مشخص شود آیا دانش آنها افزایش یافته یا نه. نتایج این مطالعه نشان داد دانش آموزان پسر در هر دو امتحان نمرات بالاتری کسب کردند. این مطالعه اهمیت زیادی داشت چون دیدگاه مناسب تری در مورد انواع برنامه هایی که باید برای گروه های مختلف برگزار شود به دست می دهد.

یکی دیگر از عوامل موثر بر سواد مالی افراد سن می باشد. بر اساس مطالعه لوساردی و همکاران[۵] (۲۰۰۶) سطح سواد مالی جوانان پایین تر است، به طوریکه کمتر از یک سوم جوانان در مورد نرخ بهره، تورم و تنوع بخشی ریسک؛ که سه مسئله مهم مالی هستند اطلاعات کافی داشتند.

از دیگر عوامل موثر بر سواد مالی افراد، رفاه مالی می باشد. مانتیکن[۶] (۲۰۱۰) در پژوهشی ضمن سنجش سواد مالی ایتالیائی ها و مقایسه آنها با سایر کشورهای اروپایی و آمریکائی، رابطه ثروت(توانایی مالی) و سواد مالی را نیز بررسی نموده است. نتایج حاکی از آن بود که سوادمالی ایتالیائی ها در مقایسه با آمریکایی­ها و سایرکشورهای اروپایی به مراتب پایینتر است، سایر نتایج نشان دادکه بین توانایی مالی وسواد مالی رابطه مثبت برقرار بود.خانم­هاو بیوه زن ها نسبت به سایرین سواد مالی کمتری داشتند وافراد با تحصیلات بالاتر سوادمالی بیشتری داشتند.

در پژوهشی مولینز[۷] (۲۰۰۷) دانش مالی و ارتباط نوجوانان و والدین آنها را مورد بررسی قرار داده است، همچنین به بررسی ارتباط قومیت و شان اقتصادی با دانش مالی دانش آموزان و والدین آنها می پردازد. نتایج حاکی از آن بود که میزان سواد مالی دانش آموزان قفقازی به طور مشخصی بیش از دانش آموزان اسپانیایی است. همچنین دانش آموزان آفریقایی-آمریکایی با درآمد خانوادگی بالا (بیش از ۷۵هزار دلار)نمره بالاتری از دانش آموزان آفریقایی آمریکایی متعلق به خانواده های با درآمد پایین (کمتر از ۷۵هزار دلار) کسب نمودند.

تحصیلات بالاتر والدین نیز منجر به سواد مالی بالاتر افراد می شود. نیل و همکاران[۸] (۲۰۰۵) با هدف بررسی رابطه فعالیت­های مالی، رفاه مالی و سلامتی؛ پژوهشی را در بین ۳۱۲۱ نفر از مشتریان سازمان مشاوره مالی انجام دادند. نتایج تحقیق نشان داد که افراد با والدین تحصیل کرده؛ از سواد مالی بالاتری برخوردارند. این تحقیق نشان داد که این افراد دارای درآمد بالاتری هستند و برنامه ریزی های مالی آنها با توجه به آینده صورت پذیرفته است. این افراد در دوران بازنشستگی از وضعیت مالی مناسب تری برخوردار هستند و تعداد افرادی که از خانواده های تحصیل کرده بوده و تجربه ورشکستگی را داشته اند اندک بوده است.

[۱] -Hogarth

[۲] -Tituse

[۳] -Fox & Bartholoma

[۴] -Danes & Haberman

[۵] – Lusardi

[۶] -Monticone

[۷] -Mullins

[۸] -Neill

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



نوشته شده توسط admin در جمعه 8 مرداد 1395

پایان نامه بررسی سطح رفاه ذهنی دانشجویان استان یزد

مقدمه

سواد مالی شامل مجموعه مهارت ها و ادراک های لازم جهت مواجه با مسائل مالی روزمره و موجود در اقتصاد عمومیست که کاربرد صحیح مهارت های آن سبب دستیابی افراد به رفاه مالی بلند مدت می شود. امروزه با توجه به پیچیدگی بازارهای مالی، توسعه و گسترش دامنه فعالیت نهادها و موسسات مالی و تلاش بی وقفه آنها برای افزایش سهم بازار، لزوم تسلط بر سواد مالی اهمیت بیشتری یافته است. سواد مالی و درک مفاهیم آن برای دانشجویان نیز اهمیت ویژه ای دارد زیرا تصمیمات مالی اتخاذ شده توسط آنها در دوره دانشجویی تاثیر با اهمیتی بر وضعیت مالی آنها پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه دارد. علاوه بر این موقعیت مالی آنها در دانشگاه می تواند عملکرد دانشگاهی آنها را تحت تاثیر قرار دهد (لایونز[۱]، ۲۰۰۳). بادوارسون و والدر[۲] (۲۰۰۴) نیز در پژوهشی با کنترل عوامل متعددی که عملکرد دانشجویان را تحت تاثیر قرار می دهد دریافتند دانشجویانی که حداقل مبلغی را برای پوشش هزینه های شهریه و … از والدین خود دریافت می کنند نسبت به دانشجویانی که استقلال مالی دارند بیشتر دچار شکست شده یا در ترم های تحصیلی خود مشروط می شوند و در کل معدل کمتری دارند. در این فصل ضمن تشریح مفاهیم مرتبط با سواد مالی، رفاه مالی و رفاه ذهنی؛ به بررسی پیشینه تحقیقات  انجام شده در این حوزه پرداخته می شود .

 

 

 

 

 

 

۲-۲- تعریف سواد مالی

در خصوص سواد مالی تعارف مختلفی ارائه شده که در ادامه به برخی از آنها پرداخته شده است.

سواد مالی عبارت است از توانایی قضاوت آگاهانه و تصمیم گیری موثر در خصوص استفاده از منابع پولی و مدیریت آن (بنیاد مالی تحقیقات آموزش بریتانیا[۳]).

در تعریفی دیگر سواد مالی به عنوان ترکیب درک مصرف کنندگان و سرمایه گذاران از تولیدات مالی و توانایی و اطمینان در پذیرش ریسک های مالی، انتخاب آگاهانه، شناخت مسیر در گرفتن کمک و مبادرت به اقدامات موثر در جهت بهبود و سلامت مالی تعریف شده است (سازمان توسعه و همکاری اقتصادی).

سواد مالی توانایی افراد در کسب اطلاعات، تجزیه و تحلیل و مدیریت وضعیت مالی شخصی شان است به گونه ای که رفاه مالی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. این مفهوم نمایانگر توانایی جمع آوری اطلاعات مربوط به شکلی است که متمایز کننده گزینه های متفاوت مالی باشد، همچنین بحث در خصوص موضوعات و مسائل مالی و پولی و برنامه ریزی و پاسخگویی به رویدادهای موثر بر تصمیمات مالی روزمره که در اقتصاد عمومی رخ می دهد نیز در قالب این تعریف می باشد.

از نظر هاستون[۴] (۲۰۱۰) سواد مالی شامل آگاهی از دانش و همچنین به کارگیری مسائل مالی در زندگی کاری و شخصی می باشد. به عبارت دیگر هاستون سواد مالی را دانش استفاده از آگاهی ها و ابزارهای مالی می داند.

جاکوب و همکاران[۵] (۲۰۰۰) آگاهی مالی شخصی را دانش مفاهیم و مهارت های مدیریت مالی شخصی دانسته اند. از نظر آنها واژه مالی به دامنه وسیعی از فعالیت های روزمره زندگی که با پول در ارتباط است اطلاق می گردد که از فعالیت هایی چون کنترل دسته چک تا مدیریت کارت اعتباری، آماده سازی بودجه، خرید بیمه یا سرمایه گذاری را در بر می گیرد. آگاهی به معنی دانستن شرایط، شیوه ها، قوانین، حقوق، هنجارهای اجتماعی و دیدگاه های لازم برای درک و انجام این وظایف مالی حیاتی می باشد. این نویسندگان می گویند آگاهی مالی توانایی خواندن و بکارگیری مهارت های ریاضی را نیز در بر می گیرد. توانایی هایی که برای داشتن انتخاب های مالی مناسب ضروری هستند. همچنین از نظر آنها آگاهی مالی شامل دانش و مهارت های مالی شخصی است که توانایی درک شرایط و مفاهیم مالی و تبدیل آن دانش  به یک رفتار را نیز در بر می گیرد. این عنوانین عبارتند از مفاهیم پس انداز، کسب سود، بودجه گذاری یا تخصیص بودجه، خرید بیمه نامه، مدیریت اعتبارات و قرض ها و چگونگی کارکرد با موسسات خدمات مالی. دانش مالی؛ حداقل دانش لازم برای مشارکت موفق در اقتصاد را فراهم می کند و دسته ای از ابزارهای ضروری می باشد که چگونگی هزینه روزمره پول را تعیین می کند.

ویت و همکاران[۶] (۲۰۰۰) آگاهی مالی شخصی را توانایی خواندن، تحلیل، مدیریت و پرداختن به مسائل مالی شخصی می­دانند که این توانایی روی شرایط زندگی فرد تاثیر دارد و عبارت است از توانایی درک گزینه های مالی، مباحثه بدون مشکل در مورد پول و موضوعات مالی، برنامه ریزی برای آینده و واکنش مناسب به رخ دادهایی که روی تصمیمات مالی روزمره اثر می گذارند.

گارمن و فورگو[۷] (۲۰۰۰) آگاهی مالی را به عنوان دانستن اصول و واژگان لازم برای مدیریت موفق مسائل مالی فردی تعریف کرده اند. آنها مشاهده کردند که این توانایی چندان در میان آمریکایی ها گسترده نیست و اظهار داشته اند که موانع آگاهی مالی عبارتند از عدم آگاهی از مسائل مالی شخصی، پیچیدگی های زندگی مالی، گیج شدن به علت وجود انتخاب های فراوان در زمان گرفتن تصمیمات مالی و نبودن وقت کافی برای آموختن مسائل مالی شخصی.

با بررسی تعاریف و مطالعات ارائه شده در زمینه سواد مالی می توان گفت که سواد مالی ابزاری برای درک مفاهیم کلیدی مدیریت مالی است. سواد مالی شامل توانایی بالانس حساب بانک، تهیه بودجه، پس انداز برای آینده و یادگیری راهبردهای لازم برای مدیریت بدهی است. یک فرد در صورتی باسواد مالی تلقی می شود که قادر به مدیریت مالیه شخصی خود در زندگی و جامعه در حال تغییر باشد. برای این امر باید فرد تلاش کند تا مفاهیم و ادراکات لازم را تحصیل نموده و مهارت های خود را در این زمینه توسعه دهد، همچنین بتواند تاثیرات تصمیمات مالی فرد بر روی خودش، دیگران و محیط را درک کند.

[۱] -Lyons

[۲] -Bodvarsson & walder

[۳]-National Endowment for financial Education

[۴]-Huston

[۵] -Jacob

[۶] -Vitt

[۷] -Garman & Forgue

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



نوشته شده توسط admin در جمعه 8 مرداد 1395

پایان نامه شناسایی دقیق مشتریان بانک صادرات و خواسته¬های آنها

مدیریت شکایات مشتریان

پاسخ مؤثر به شکایات مشتریان در بانک­ها که از جمله شرکت­های خدماتی می­باشند، می­تواند منشا یک تمایز کلیدی باشد و روابط با مشتری را بهبود و توسعه دهد.

از زمانی که مشتریان در روابط خود با شرکت­های خدماتی با مشکلی مواجه می­شوند، سه گزینه برای حل آن پیش روی خواهند داشت:

  1. کاری انجام نمی­دهند.
  2. اقدام شخصی و خودسرانه انجام می­دهند.
  3. اقدام رسمی می­کنند.

هیچ کاری انجام نمی­دهند، در برخی از شرایط هیچ تلاشی از طرف مشتری سر نمی­زند که این مواقعی است که زیانی که مشتری از بابت آن متحمل می­گردد برای وی زیاد مهم نباشد. در نتیجه اثر نارضایتی خیلی زود رفع می­شود. از طرف دیگر ممکن است مشتری فکر کند که ارزشی ندارد که زمان باارزش و انرژی خود را بر روی آن صرف کند.

اقدام شخصی[۱]، یکی از واکنش­های مشتری به نارضایتی، اعمال شخصی و خاصی است که می­تواند انجام دهد؛ تغییر دادن بانک، عدم همکاری با دیگر بانک­ها یا بر حذر داشتن دوستان و خانواده از همکاری با آن می­باشد. در چنین شرایطی، بانک­ها بهتر است مشتریان را به گفتن نارضایتی­ها و شکایات تشویق کنند نه اینکه آنها را به حال خود رها کنند و به علت عدم آگاهی از دلایل نارضایتی باعث ترک آنها باشند.

اقدام رسمی[۲]،  در پیش گرفتن اقدامات رسمی شامل دنبال کردن اقدامات تلافی جویانه، اقدامات قانونی، شکایت کردن به یک انجمن خاص یا مقام قانونی یا رسانه­ها می­باشد. در اکثر موارد مشتریان نخست شکایت خود را به بانک منتقل کرده و اگر اقدامی رضایت­بخش از جانب آنها صورت نگیرد سپس راه­های تلافی جویانه دیگری در پیش می­گیرند (هریسون[۳] ، ۲۰۰۰).

 

۲-۵ سنجش رضایت مشتری

همانطور که در بخش­های قبل تشریح شد، رضایت مشتری یکی از اهداف اساسی هر سازمان است. مشتریان راضی یکی از کلیدهای موفقیت سازمان به شمار می­روند. در راستای کمک به تحقق اهداف سازمانی، سطح رضایتمندی مشتریان باید افزایش یابد. به منظور افزایش رضایت مشتری، ابتدا باید سطح فعلی رضایت مشتریان را مشخص نمود. هدف از سنجش رضایت مشتری به دست آوردن بازخوری از عملکرد شرکت به منظور اداره فعالیت­های شرکت به نحوی که فرض بر داشتن روابطی بلند مدت با مشتریان می­باشد، است.اگر بانک بخواهد مشتریانی کاملا راضی داشته باشد باید سطح رضایت مکرر مورد سنجش قرار گیرد و سعی شود دلایل نارضایتی احتمالی پدیدار شود.

رپ[۴] و همکاران (۲۰۰۵) بیان می­کند که رضایتمندی مشتری به عنوان یک هدف استراتژیک وقتی می­تواند به دست آید که سطح آن به صورت مکرر سنجیده شود. این سنجش­های مکرر، اطلاعاتی در رابطه با اینکه فرایندها تا چه اندازه خوب کار می­کنند و از اینکه کارکنان تا چه اندازه خوب کار می­کنند، ارائه می­دهد.

 

سنجش رضایت مشتری بینشی که برای، برنامه­ریزی، کنترل و مدیریت نیاز است را ارائه می­دهد که موارد زیر را بهبود می­بخشد:

  1. کفایت و عملکرد فنی محصولات و خدمات
  2. نگاره زمانبندی و پیشرفت
  3. منابع و هزینه
  4. رشد و ثبات
  5. کیفیت محصولات و خدمات
  6. عملکرد فرایند چرخه عمر محصولات و خدمات
  7. اثربخشی تکنولوژی
  8. رضایت مشتری

سنجش، فراهم آورنده اطلاعات مورد نیاز برای کسب بینش اولیه در رابطه با مشکلات بالقوه و ایجاد تغییراتی برای جلوگیری از آنها می­­باشد. همچنین سنجش رضایت مشتری اغلب فرصت­ها را نمایان کرده و اجازه می­دهد تا از آنها استفاده شود. وقتی این سنجش به صورت دقیق صورت گیرد، می­توان از آن به عنوان روشی برای اقدامات اصلاحی و راهنمایی برای مدیران، کارکنان و مشتریان استفاده کرد. سنجش رضایت مشتری به تنهایی برای بهبود و داشتن موفقیت یا رسیدن به رضایت مشتری کافی نیست، بلکه کسب رضایت مشتری همچنین نیاز به یک طرح بلند مدت دارد که مسئولیت رضایتمند نمودن مشتریان باید بر عهده تمام دست­اندرکاران سازمان باشد. به عبارت دیگر کلیه نیروی انسانی سازمان باید دارای تعهد کاملی در راستای رضایتمندی مشتری باشند. بعد از آن باید توانمند­سازی صورت گیرد و همچنین همه برای ایجاد تغییرات در راستای بهبود رضایت مشتری مسئول باشند (ویلا­لبس[۵]، ۲۰۰۰).

[۱] .Private Action

[۲] .Public Action

[۳] .Harrison

[۴] .Rapp

[۵] .Villalobos

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



نوشته شده توسط admin در جمعه 8 مرداد 1395

مطالب پیشین
:: Swinburne Uni brings Web3 firms to class
:: برنامه ریزی موفق، واقع بینانه است
:: پایان نامه انتخاب استراتژی بازاریابی در بیمه  
:: پایان نامه ارشد : جایگاه زمان و مکان در فقه و حقوق مدنی
:: پایان نامه رشته حقوق با موضوع:ارزیابی حقوقی اجتماعی اجرت المثل کار زن در منزل
:: پایان نامه ارشد:بررسی جرم شناختی قتل عمد در شهرستان کوهرنگ در فاصله زمانی سال 1384 ...
:: دانلود پایان نامه ارشد رشته حقوق:بررسی جرم شناختی فروش مال غیر (انتقال مال غیر)
:: دانلود پایان نامه ارشد با موضوع:جعل اسناد هویتی و نقش آن در جرم کلاهبرداری
:: پایان نامه ارشد درباره:نقش دادستان در پیشگیری از جرایم علیه اطفال با تاکید بر اسناد ...
:: دانلود پایان نامه ارشد رشته حقوق:بررسی جرم پول‌ شویی در نظام بانکی
:: دانلود پایان نامه ارشد:بررسی علل بازگشت محکومان به زندان پس از طی یک دوره محکومیت
:: پایان نامه ارشد حقوق درباره:مسئولیت مدنی دولت در قبال لطمه به محیط زیست
:: پایان نامه حقوق با موضوع:عوامل موثر در افزايش جرم و بزهکاري از ديدگاه اسلام
:: پایان نامه ارشد درباره:نقش ریش‌سفیدان و معتمدان بختیاری در پیشگیری از وقوع جرم
:: پایان نامه ارشد بررسي رابطه عشق و بهزيستي روان شناختي با رضايت مندي از زندگي زناشويي
:: دانلود پایان نامه بررسي رابطه عشق و بهزيستي روان شناختي با رضايت مندي از زندگي زناشويي
:: دانلود پایان نامه ارشد:بررسي رابطه عشق و بهزيستي روان شناختي با رضايت مندي از زندگي زناشويي
:: پایان نامه ارشد نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در بهبود کیفیت آموزش
:: نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در بهبود کیفیت آموزش-دانلود پایان نامه ارشد
:: پایان نامه ارشد رشته روانشناسی نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در بهبود کیفیت آموزش


Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by thesis-accounting